گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 35
شماره 44 - خرداد 1383






این جماعت گستاخ!...
اسماعیل شفیعی سروستانی آن روز که ”رونالد ریگان“، هنرپیشه فیلمهاي وسترن، به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا
انتخاب شد بسیاري از مردم به ویژه ظاهربینان سادهاندیش در کشورهاي شرقی یا انگشت به سوي مردم آمریکا دراز و آنان را به
دلیل بلاهت سرزنش کردند و یا با حسرت تمام ناله سردادند که: اي عجب از این همه آزادي و دموکراسی اما، کسی به این سخن
کابوي پیر توجه نکرد که گفته بود: من از خدا میخواهم به من توفیق بدهد که کلید شلیک موشک هستهاي را فشار دهم تا جنگ
آرماگدون آغاز شود. همین گاوباز خندهرو در سال 1983 م. در حالی که روي سخن را متوجه ایپاك (لابی یهود) نموده بود
گفت: هنگامی که به پیامبران گذشته در عهد قدیم، کتاب مقدس و نشانههایی که نبرد آرماگدون را پیشگویی میکند باز
میگردم، از خود میپرسم ممکن است نسل ما شاهد وقوع این نبرد باشد؟ باور کنید، این پیشگوییها به تأکید منطبق بر دورههایی
است که ما در کانون آن به سر میبریم. ”جیمی کارتر“ هم با هیأتی دمکراتمنش، پس از آنکه میزان علقه و نسبت آمریکا و
یهودیت را در حد ”وحدت در اخلاق و فرهنگ و احکام“ خواند اعلام کرد: تأسیس دولت اسراییل در سال 1948 ، بازگشت به
سرزمین آفتاب مقدس را که یهود صدها سال پیش از آن بیرون رانده شده فراهم میسازد. تأسیس امت اسراییل تکمیل
پیشگوییهاي کتاب مقدس و جوهر تمام کارهاست. ریگان، کارتر و پس از همه اینها ”جورج بوش“ براساس این پندار که
”زمینهسازان ظهور مقدس“ و ”مأموران برگزیده از سوي خداوند“ هستند، سر در پی محقق ساختن ”اراده خداوند“ در عرصه زمین
گذاشته بودند. ”بوش“ در آستانه سال 2003 در گردهمآیی گویندگان مذهبی در شهر ”ناشویل ایالت تنسی“ گفته بود: ایالات
متحده فراخوانده شده تا آزادي را که یکی از مواهب الهی است به تمام مخلوقات سراسر جهان ارزانی دارد. و پس از حادثه 11
سپتامبر اعلام کرد: ما میخواهیم اراده خداوند را محقق کنیم. شاید وقتی ”جیمس وات“، وزیر کشور اسبق آمریکا، در جمع کمیته
مجلس نمایندگان اعلام کرد: به علت ظهور دوباره و قریبالوقوع مسیح نمیتوانیم خیلی در بند نابودي منابع طبیعی خودمان باشیم.
تنها جماعت ”مسیحیان صهیونیست“ و میلیونها نفر از مخاطبان کلیساهاي انجیلی پروتستان آمریکا و انگلیس ژرفاي کلام او را
درك میکردند. بیگمان همانان نیز در زمره اولین کسانی بودند که از راز حضور آمریکا در خاورمیانه و عراق وتصمیمات بعدي
سران کاخ سفید خبر داشتند. در زمانی که سران کشورهاي عربی و اسلامی در گیر و دار تردید و شک، تسلط بر چاههاي نفت
خاورمیانه را عامل و انگیزه جنگ خلیجفارس و عراق میشناسند، شاید تنها عده معدودي از تحلیلگران متوجه عملکرد بیش از دهها
کانال ماهوارهاي و فراگیر باشند که با استفاده از آخرین روشها و قالبهاي تبلیغاتی آخرین آموزههاي مبلغان کلیساي پروتستان
”آمریکایی و انگلیسی“ را توسط زبدهترین و البته شیکپوشترین مبلغان (مانند خانم جویسمایر و آقاي بنیهین) ابلاغ میکنند.
کسانی که بدون بستن زنّار، پوشیدن ردا و... با بیانی شیوا و با نقل کلمات کتاب مقدس از ظهور دوباره مسیح، محبت او و شفاي
صفحه 7 از 62
بیماران سخن میگویند؛ در یک زمان دهها هزار نفر را به گریه میآورند و لحظهاي دیگر میخندانند و با مژده قریبالوقوع بودن
ظهور حضرت مسیح و دعاي دستهجمعی براي واقع شدن آرماگدون و کشته شدن موجودات شرور (مسلمانان و اعراب) به دست
80 کشیش / سپاهیان خیر (آمریکا و انگلیس) برنامه را خاتمه میدهند. اینهمه تنها جزیی از برنامههاي شبانهروزي 400 رادیو، 000
100 دانشجوي پروتستان است. شاید ذکر اینکه از برنامه تلویزیونی ”جريفالول“ / سخنران و مبلغ، 200 مؤسسه و کالج علمی و 000
610 هزار خانواده از طریق 160 مرکز استفاده میکنند، حجم این جریان فرهنگی و تبلیغی را که امروزه نه تنها ”بنیادگرایی“ را در
مرکز حکومتی کاخ سفید وارد ساخته بلکه با استفاده از تمامی امکانات اقتصادي و نظامی آمریکا وارد ”خاورمیانه“ شده روشن
میسازد. روزانه، هزاران بازدید کننده از ”بزرگترین ماکت هیکل سلیمان“ بازدید میکنند و همراه با ”صدها راهب تربیت شده“
(ویژه خدمت در این معبد بزرگ) ویرانی بیتالمقدس را چشم انتظارند تا واسپس آن ”هیکل“ در اورشلیم برکشیده شود و تختگاه
حضرت مسیح(ع) مهیاي استقبال از وي شود. اگر امروزه، خانم ”جویس مایر“ و آقاي بنیهین“ چونان کشیشی توانمند آیات کتاب
مقدس را از صحن کلیساهاي تلویزیونی واقع در آمریکا و انگلیس قرائت میکنند، فردا در کلیساي تازه تأسیس همین فرقه در
”کویت“ داد سخن خواهند داد و بیشک از میان ”بیش از یک میلیون دریافت کننده کتاب مقدس“ در عراق، کسانی شنواي کلام
او خواهند شد. کسانی که بهزودي با آرم و عنوان ”مسلمانان صهیونیست“ از کیان اسراییل و ایدئولوژي آرماگدون حمایت خواهند
کرد. چنانکه برخی روشنفکران لیبرالمنش در زمره این جماعت شناخته میشوند. روزگار غریبی است! این جماعت گستاخ زودتر
از همه مسلمین دریافتهاند که نمیتوان از انرژي نهفته و پتانسیل ”منجیگرایی“ (مهدویت) غافل شد و پیش از رها شدن این انرژي
در میان مسلمین (چنانکه سال 57 در ایران حادث شد) در صدد برآمدهاند که آن را در خدمت اهداف خود درآورند. در حالی که
مسلمین همچنان در چار و هشت گفتوگو از امام زمان(ع) سر در پی خواب و مکاشفه گذاردهاند. این جماعت گستاخ دریافتهاند
که براي مبارزه با مسلمین سلاحی کاراتر از ”روي آوردن به معنویت“ و شکستن سنتهاي کلیساي پر زرق و برق و گسترده ساختن
وعظ و تبلیغ با شیوههاي مدرن براي جماعت گرفتار در شبکه لیبرالیسم اخلاقی و تجربهگرایی علمی نیست؛ چنانکه ”بنیهین“
مقابل چشم هزاران تماشاگر بیماران را شفا میدهد!! درست در هنگامهاي که بسیاري از انقلابیون شیعی از ترس متهم شدن به
خرافهپرستی و عوامزدگی دست از معنا، معنویت، اخلاق و همه سنتهاي ممدوح گذشته شسته و چونان ”روشنفکران دهههاي آخر
قرن بیستم“ پژوهشهاي علمی تجربهگرایی و بهرهبرداري از فنون روانشناسی و جامعهشناسی را باعث و بانی توفیق و رواج اسلام در
بلاد کفر میشناسند. این جماعت گستاخ دریافتهاند که ”جهاد“ سرخ سلاح برندهاي است که وقتی از غلاف خارج شود هیچ
سلاحی در برابرش کارگر نخواهد بود. از اینرو، سلاح کند و زنگزده توسعه اقتصادي و رفاه و مدرنیسم را به مسلمین سپردند و با
خلع سلاح آنها خود با نام ”سربازان مسیح“، یا صلیبیون دیگري که خود را مأمور تحقق اراده خداوند میشناسند، به میدان آمدند.
فرانکلین گراهام، از رهبران جریان مسیحیت صهیونیستی اسلام را دین ”شرارت و نفرت“ اعلام میکند تا جرج بوش بتواند خود را
”رئیس جمهور جنگ“ بخواند و فرمان هتک حرمت حرمین کربلا و نجف را صادر نماید. کفران نعمت، پاس نداشتن حریم و
حرمت دین خدا و اولیاي او، تفرقه و اختلاف مسلمین طی اعصار گذشته و امروز، راز سلطه سیاسی نظامی و اقتصادي فرزندان
اسراییل است. چنانکه توبه، انابه، تجدید عهد، آمادگی انتظار و جهاد راز سربلندي دوباره آنان است. با توجه به آنچه گفته شد در
شرایط حساس کنونی توجه به موارد زیر ضروري است: 1. بازشناسی جریان ”مسیحیت صهیونیستی“، چنانکه طی یکی دو سال اخیر
”موعود“ به گونههاي مختلف بدان اشاره داشته است؛ 2. یکپارچه ساختن همه عوامل مؤثر در تصمیمگیري در امور ”سیاسی
اقتصادي فرهنگی“ کشور حول یک ”استراتژي“ واحد (انتظار بزرگ) و تلاش هوشمندانه براي جلوگیري از پراکندگی اقوال و
اعمال اجتماعی و رسوخ دشمن در ارکان کشور و ممانعت از هرز رفتن تواناییها و امکانات مادي و فرهنگی از طریق کنترل منابع و
صرفهجویی و حراست از امکانات؛ 3. بسط روحیه جهادي در میان جوانان و ایجاد آمادگی بزرگ براي مقابله جدي با مخاطرات
صفحه 8 از 62
احتمالی 4. احیاي اعتماد عمومی به مدیران و مسئولان از طریق حذف متهمان به غارت بیتالمال و حیف و میل اموال ملی
بازگرداندن تمامی داراییهاي عمومی به خزانه ملت، تنبیه جدي خاطیان و بسط ”عدالت“ در میان همه مناسبات؛ 5. بازشناسی جریان
”فرهنگ مهدوي“ و ادبیات ”انتظار“ و بسط آن در میان مناسبات به مثابه رکن رکین حیات ”فرهنگی و مادي“ مسلمین در عصر
غیبت و تسري آن در ”مدیریت و مهندسی اجتماعی“ (در سه وجه اعتقادي فرهنگی و مدنی . متأسفانه این فرهنگ و ”نظرگاه ویژه“
آن در طراحی نظام آموزش و پرورش، تدوین متون آموزشی و برنامهریزي دورههاي آموزش عالی (بهویژه در حوزه علوم انسانی
مورد توجه قرار نگرفته است. شاید از همین روست که ”ادبیات فارسی دانشگاهی“ در منزل انفعال و امانیسم فرود میآید؛ ”جامعه
. شناسی“ غربی در تنظیم مناسبات اجتماعی نقشآفرین میشود و ”روانشناسی“ انسانمدار، روح تعلیم و تربیت نونهالان میشود. 6
تجدید نظر در شیوه تبلیغات مذهبی کم کردن فاصله میان پنددهنده و پندپذیر، دوري از روش سنتی متکلم وحده بودن پند دهنده،
تغییر ادبیات مرسوم و مسلح شدن مبلغان به آخرین اطلاعات فرهنگی و سیاسی جهان معاصر، دور ساختن مبلغان مذهبی از همه
آنچه آنان را در دو ساحت ”اخلاقی و مالی“ نشان تیر ملامت اغیار میکند. بیگمان بررسی همه وجوه موارد یاد شده و تدوین
شیوه نامه مخصوص آن در گرو تأمل، فرصت و امکانات ویژه است. شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
سردبیر
امام خمینی و خیزش جهانی اسلام
میراحمدرضا حاجتی هوالذي أرسل رسوله بالهدي و دین الحّق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون. 1 با وقوع انقلاب عظیم
اسلامی به رهبري ابر مردي که ایمان و عرفان و شجاعت?اش ریشه در تعالیم و تربیت قرآنی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت،
بار دیگر وعده?هاي برحق و بشارت?آمیز خداوند سبحان مبنی بر دفاع از ایمان آورندگان عملی گشت و خورشید پر فروغ اسلام
بر بشر معاصر پرتوافشانی نمود و در عرصه?هاي مختلف زندگی مسلمانان سراسر جهان حیات مجدد یافت و جوامع اسلامی تولد
آثار انقلاب اسلامی از « : دوباره جنبشهاي اسلامی را تجربه نمودند؛ چنانکه تحلیل?گران وقایع بین?المللی تصریح می?نمایند
مرزهاي ایران فراتر رفته است. [این انقلاب] بزرگ?ترین منبع الهام دهنده براي جنبشهاي سیاسی و اسلامی در خاورمیانه و جهان
2 حیات دوباره شعائر اسلامی، رویکرد مسلمانان، به ویژه نسل جوان به تفکر اسلامی، پیروزي اسلام?گرایان در ». بوده است
انتخابات مجالس و شهرداریهاي کشورهاي اسلامی، تشکیل دولتهایی با اهداف و شعارهاي اسلامی و حضور انبوه مسلمانان در
محافل مذهبی، تنها بخشی از آثار روح خودباوري مسلمانان است که حضرت امام خمینی با نفس مسیحایی خود در پیکر نیمه?جان
جوامع اسلامی دمیدند؛ همان?گونه که مقام معظم رهبري فرمودند: امام بزرگوار با این انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام
را زنده کرد و امروز اسلام آرزو و آمال نسلهاي جوان و یا کار کشته و روشنفکران است. 3 اما در عین حال آن?چه اکنون بیش از
هر چیز تعجب تحلیل?گران بین?المللی را برانگیخته و توجه صاحب?نظران را به شدت به خود معطوف داشته تأثیرات وسیع و غیر
منتظره?اي است که انقلاب اسلامی در میان غیر مسلمانان به ویژه در جوامع غربی برجاي گذاشته است. هر تحلیل?گر منصفی با
بررسی و تحلیل همه جانبه پدیده فوق، بر این مطلب واقف می?گردد که امام خمینی(ره) با طرح اندیشه متعالی اسلام و دعوت
جهانیان به آن، فصل جدیدي در تاریخ حیات دینی و معنوي انسان معاصر گشودند. جهان، تشنه اسلام ناب محمدي دلایل کافی و
شواهد و قرائن متعددي حاکی از این است که: انسان کنونی با سرخوردگی شدید از زندگی عاري از معنویت، شوق وصول به
سرچشمه حقیقت را دارد و آنچه در این عصر، انسان معنویت?خواه و خداجو در جست?وجوي آن است گوهر ارزشمندي است
که تنها در ساحت قدسی آموزه?هاي اسلامی قابل وصول است؛ از این رو جریان معنویت خواهی و دین گرایی عصر حاضر، ناچار
به رستاخیز جهانی اسلام خواهی منتهی خواهد گردید. رهبر کبیر انقلاب اسلامی با درکی عمیق از تحولات جاري جامعه جهانی و
صفحه 9 از 62
امروز جهان تشنه « : شناختی دقیق از مطلوب واقعی انسان حقیقت?جوي عصر حاضر و در تبیین واقعیت فوق تأکید می?فرماید
دنیاي امروز خواستار اسلام حقیقی « : 4 چنان?که خلف شایسته ایشان نیز تصریح می?نماید .» فرهنگ اسلام ناب محمدي است
5 ابطال نظریه پایان نقش تاریخی اسلام با حیات مجدد اسلام و بیداري مسلمانان جهان در عصر امام خمینی(ره) ». می?باشد
تحلیلهایی که بر پایه اثبات رکود تدریجی اسلام استوار بود به شدت از اعتبار ساقط گشته است تا آنجا که حتی یکی از
سیاست?مداران معروف غرب با تأیید رشد بسیار سریع اسلام در جهان حاضر می?گوید: هگل فیلسوف آلمانی معتقد بود نقش
اسلام به لحاظ تاریخی تمام شده است ولی این قضاوت درباره این دین جهانی اشتباهی بیش نبود و بسیاري از اروپاییها نیز دچار
تصور نادرست هگل از اسلام شدند. 6 برخلاف تحلیلهاي بعضی از نظریه?پردازان با حیات مجدد دین اسلام، رشد سریع و جهانی
آن آغاز گشته است: به طور کلی این غیر قابل انکار است که امروزه گرچه دینهاي بزرگ در حال عقب?نشینی و یا دست کم
سرگرم دفاع از خود هستند... اسلام رو به پیشرفت نهاده است. 7 واقعیت صدور انقلاب اسلامی پیروزي انقلاب اسلامی ایران فضاي
مناسبی را جهت تجلی دوباره مکتب اسلام براي جهانیان فراهم نمود و آرمان صدور انقلاب نیز از همین ناحیه تکوین یافت.
انقلاب « 8 و » الآن موج نهضت شما و انقلاب شما در عالم... رفته است « حضرت امام(ره) در ترسیم واقعیت فوق با بیان این مطلب که
9. می?فرمایند: اسلام بحمداللَّه یک جلوه?اي کرده است در همه دنیا. 10 » شما بحمداللَّه صادر شده است نه این که صادر می?شود
شما بدانید از مرکز ایران اسلام پرتوش در تمام دنیا رفته است. 11 انقلاب ما صادر شده است و در همه جا اسم اسلام است و
مستضعفین به اسلام چشم دوخته?اند. 12 ایشان در جاي دیگر تأکید می?نماید: معتقدین به اصول انقلاب اسلامی در سراسر جهان
رو به فزونی نهاده?اند... به ملت دلاور ایران عرض کنم خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است. 13
اعتراف به شکوفایی جهانی اسلام اکنون رسانه?هاي خبري، مجامع تحقیقاتی و شخصیتهاي بین?المللی و تحلیل?گران سیاسی و
مفسران تحولات جهانی در حجم گسترده?اي به تشریح و تحلیل نهضت جهانی اسلام?خواهی پرداخته?اند. روزنامه آلمانی
با اشاره به امواج گسترده اسلام?گرایی در سطح جوامع بشري » بازگشت اسلام « فرانکفورتر الگمانیه در مقاله?اي تحت عنوان
می?نویسد: پس از شکست مدلهاي غربی از لیبرالیسم تا مارکسیسم باید شاهد رنسانس اسلام بود. 14 روزنامه پر تیراژ سیدنی
مورنینگ هرالد نیز در یکی از شماره?هاي خود (در سال 1985 ) طی گزارشی می?نویسد: اسلام از مرزهاي جغرافیایی عبور
می?کند مکاتب سیاسی و رژیمهاي ملی را پشت سر می?گذارد و کشورهاي مختلف شاهد تحرك سیاسی و رشد پاینده اسلام
هستند. 15 گزارشگر شبکه تلویزیونی پر بیننده سی.ان.ان آمریکا در برنامه نیم ساعته?اي به مناسبت پایان ماه مبارك رمضان
1374 ) تصریح کرد: ماه مبارك امسال نشانگر رشد فزاینده اسلام و علاقه روزافزون سراسر دنیا به فراگیرترین دین جهان بوده )
است. این شبکه به نقل از دانشمند مسلمان اضافه نمود: اسلام شاهد یک دوره شکوفایی دوباره است. 16 خبرگزاري ایتالیا (انسا) هم
با مخابره گزارشی اعلام نمود: اسلام در نقاط مختلف جهان از مرزها فراتر رفته و به سیستمی براي احیاي مجدد زندگی در دنیاي
فرزندان امام « برنامه?اي به نام BBC پر بحران کنونی... تبدیل گشته است. 17 راجر هاردي که چندي پیش براي شبکه تلویزیونی
تهیه کرده بود با اشاره به نتایج تحقیقات خود پیرامون رشد جهانی و سریع اسلام اظهار می?دارد: اسلام امروز بزرگ?ترین » خمینی
مسئله غرب است و حتی یک مسئله بین?المللی است. اسلام امروز نه فقط مسئله مربوط به خاورمیانه است بلکه عالم?گیر شده و
روز به روز نفوذ « مبارزه با آن بسیار مشکل. 18 کلاوس کینکل، وزیر اسبق امور خارجه آلمان، طی مقاله?اي با اعتراف به این?که
می?نویسد: در ،» اسلام بیشتر می?شود و هم?اکنون مسلمانان در 45 کشور دنیا اکثریت جمعیت این کشورها را تشکیل می?دهند
1 میلیارد) رسیده است. 19 / حالی که پیرامون اسلام در حدود 30 سال قبل برابر با 18 % جمعیت دنیا بود اینک به 14 جمعیت دنیا ( 4
20.» ما باید در انتظار پیروزي اسلام در سراسر جهان باشیم « : رادیو بی.بی.سی هم به نقل از یک تازه مسلمان انگلیسی می?گوید
چشم?انداز روشن اسلام در جهان مطابقت آموزه?هاي تعالیم اسلامی با فطرت الهی انسانها و واقعیتهاي زندگی عصر حاضر، ادامه
صفحه 10 از 62
روند روزافزون اسلام?خواهی ملل مختلف جهان آینده?اي بسیار درخشان را براي دین خاتم نوید می?دهد تا آنجا که ولی امر
مسلمین تصریح می?نماید: چشم?انداز جهان امروز گویاي آن است که قرن 21 میلادي قرن اسلام است. 21 صاحب?نظران و
تحلیل?گران تحولات جهانی نیز با بررسی واقعیتهاي موجود به انحاء مختلف واقعیت فوق را مورد تأیید و تأکید قرار می?دهند.
دکتر روبرت کرین، مشاور وقت نیکسون ریاست جمهوري اسبق آمریکا و رئیس بنیاد تمدن نوین این کشور، در مصاحبه با هفته
چاپ لندن در همین ارتباط اظهار می?دارد: من می?گویم قدرت اسلام برترین قدرت قرن بیست و یکم خواهد » المسلمه « نامه
بود. 22 روزنامه ایتالیایی ایل جورناله به نقل ازاسقف ماجولینی می?نویسد: آینده از آن اسلام است. 23 و نیکولاي کاسیوسی یرا
نیز با صراحت در این زمینه می?گوید: من معتقدم در سالهاي 2000 اسلام نخستین دین جهانی خواهد » استاد تاریخی دانشگاه کوبا «
او خداوندي است که رسولش را با هدایت و دین حق بر بشر فرستاد تا بر همه مکاتب و « : شد. 24 پی?نوشتها : 1 . توبه ( 9) آیه 33
2 . دکتر ماروین زونیس، استاد دانشگاه میشگان آمریکا و کارشناس مسائل ایران، ». فرقه?ها غالب آید ولو مشرکان را خوش نیاید
، 4 . صحیفه نور، ج 20 .70/3/14 » ره « 3 . سخنرانی معظم له در دومین سالگرد رحلت امام .79/11/ در مصاحبه با روزنامه رسالت، 17
6 . کلاوس کینکل .77/3/ 5 . در دیدار اعضاي کمیته هماهنگی فعالیتهاي تبلیغاتی سازمان کنفرانس اسلامی با معظم?له 4 . ص 33
7 . روژه .77/11/ روزنامه فرانکفورتر الگمانیه، روزنامه جمهوري اسلامی، 30 ،» اسلام همسایه « ( (وزیر اسبق امور خارجه آلمان
9 . همان، . 8 . صحیفه نور، ج 17 ، ص 63 . دوپاسکیه، سرگذشت اسلام و سرنوشت انسان، ترجمه علی?اکبر کسمائی، ص 12 و 27
.14 . 13 . همان، ج 20 ، ص 233 . 12 . همان، ج 15 ، ص 200 . 11 . همان، ج 19 ، ص 195 . 10 . همان، ج 18 ، ص 140 . ج 18 ، ص 169
17 . روزنامه .74/11/27 ، 16 . نشریه یا لثارات، ش 25 . 15 . ماهنامه امید انقلاب، ش 222 . 72/11/ روزنامه جمهوري اسلامی، 27
77 ، به نقل از خبرگزاري جمهوري /11/ 19 . روزنامه جمهوري اسلامی، 30 .69/1/ 18 . همان، 15 .72/10/ جمهوري اسلامی، 15
21 . در دیدار اعضاي .72/6/ اسلامی، مقاله اسلام همسایه، روزنامه آلمانی فرانکفورتر الگمانیه. 20 . روزنامه جمهوري اسلامی، 9
23 . کیهان . 22 . کلمه دانشجو، ش 16 ، تیر 75 .77/3/ کمیته هماهنگی فعالیتهاي تبلیغاتی سازمان کنفرانس اسلامی با معظم له، 4
24 . فصلنامه حضور، ش 22 ، زمستان 76 .76/4/ هوایی، 25
معرفت امام و فلسفه آفرینش
پرسش از فلسفه آفرینش، پرسش همیشگی آدم خاکی بوده و این موضوع همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است: روزها
فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده?ام، آمدنم بهر چه بود به کجا می?روم آخر،
ننمایی وطنم اهمیت این پرسش موجب شده که قرآن کریم و روایات معصومین(ع) در موارد متعددي به تشریح و تحلیل فلسفه
آفرینش انسان بپردازند. یکی از مهم?ترین موضوعاتی که در آیات و روایات به عنوان فلسفه خلقت مطرح شده، رسیدن به معرفت
خدا است. اگر چه درك حقیقت معرفت خدا و شناخت راههاي وصول به این معرفت نیازمند بحث تفصیلی است، اما در یکی از
روایتهایی که از وجود مقدس حضرت اباعبداللَّه?الحسین(ع) نقل شده چنان زیبا و در کوتاه?ترین عبارات به این موضوع پرداخته
شده که ما را از بسیاري مباحث تفصیلی بی?نیاز می?سازد. آن حضرت در این روایت می?فرماید: أیّها الناس! إنّ اللَّه، جلّ ذکره،
ما خلق العباد إلّا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ماسواه. فقال له رجل: یابن رسول?اللَّه بأبی و أنت و
أمّی فما معرفۀاللَّه؟ قال: معرفۀ أهل کلّ زمان إمامهم الذي یجب علیهم طاعته. 1 هان اي مردم! همانا خداوند - بزرگ باد یاد او -
بندگان را نیافرید مگر براي این?که او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از
بندگی هر آنچه جز خداست بی?نیاز گردند. مردي سؤال کرد: اي فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟
حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند. آري، فلسفه آفرینش انسان، رسیدن به مقام
صفحه 11 از 62
معرفت خداست. اما این معرفت حاصل نمی?شود مگر به معرفت امام و حجت عصر(ع)؛ چرا که امام آینه تمام نماي حق و واسطه
شناخت خداست. چنان?که امام صادق(ع) فرمود: ... نحن العالمون (القائمون) بأمره والداعون إلی سبیله، بنا عرف اللَّه و بنا عبداللَّه،
نحن الأدلاّء علی اللَّه ولولانا ما عبداللَّه. 2 ما دانایان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستیم. به واسطه ما خدا
شناخته و پرستیده می?شود. ما راهنمایان به سوي خدا هستیم و اگر ما نبودیم خدا پرستیده نمی?شد. پی?نوشتها : 1 . فرهنگ جامع
، 2 . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 26 ، ص 260 ، ح 38 . همچنین ر.ك: همان، ص 247 .605- سخنان امام حسین(ع) صص 604
. ح 14
خانه مهدي(ع) کجاست؟
خدامراد سلیمیان اشاره: پنهان زیستی حضرت مهدي(ع) نه تنها چگونگی زندگی آن حضرت را در هاله?اي از اسرار فرو برده که
بسیاري از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است. یکی از مهم?ترین این امور
پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است. از این رو بسیاري علاقه?مندند بدانند که خورشید پنهان در کدامین
بخش از این کره خاکی به گذران عمر می?پردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین این منزلت را دارد؟ در این مقاله تلاش
شده که به این پرسش پاسخ داده شود. میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه زبان به ندبه می?گشایند
و این?گونه?می?سرایند: لیت شعري أین استقرّت بک النّوي بل أيّ أرض تقلّک اوثري: أبرضوي أو غیرها أم ذي طوي؟ عزیز علیّ
أن أري الخلق ولاتري. 1 اي کاش می?دانستم در چه جایی منزل گرفته?اي و چه سرزمین و مکانی تو را دربر گرفته است! آیا در
کوه رضوایی و یا جاي دیگري و یا در ذي?طوي هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوي. حال براي روشن
شدن این موضوع، پاي به گلستان کلام معصومین(ع) می?گشاییم و با سیري در کلام نورانی ایشان از آن انفاس قدسی براي حل
این معما استمداد می?طلبیم. با یک نگاه کلی در این بوستان پر طراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمی?خوریم که هر
یک، محل زندگی آن حضرت را در دوره?اي از حیات پر برکت ایشان به تصویر کشیده است. اگر چه در مورد برخی دوره?ها
صراحت و روشنی بیشتري وجود دارد و برخی از دوره?ها بنا بر عللی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است. این دوره?ها عبارتند
255 ق) شکی نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در - از: 1. دوران زندگی با پدر بزرگوار خود امام حسن عسکري(ع) ( 260
خانه پدرش امام حسن عسکري(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت می?زیست. این
دوران بنا بر قول مشهور از نیمه شعبان سال 255 ق آغاز و در هشتم ربیع?الاول سال 260 ق پایان یافت. علاوه بر نقل موثق تاریخی،
افراد فراوانی از این حادثه بزرگ پرده برداشته?اند: شیخ صدوق(ره) در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه - که یکی از
مهم?ترین کتابهاي نگاشته شده در موضوع مهدویت است - داستان ولادت حضرت مهدي(ع) را این?گونه نقل کرده است:
حکیمه، دختر امام جواد(ع) گوید: امام حسن عسکري(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: اي عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب
نیمه شعبان است و خداي متعال امشب حجت خود را که حجت او بر روي زمین است ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود:
نرجس. گفتم: فداي شما شوم اثري در او نیست. فرمود: همین است که به تو می?گویم. آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس
آمد کفش مرا بردارد و گفت: اي بانوي من و بانوي خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوي من و بانوي خاندان من هستی.
از کلام من ناخرسند شد و گفت: اي عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: اي دخترجان! خداي متعال امشب به تو فرزندي
عطا فرمایدکه در دنیا و آخرت آقاست... 2 . آن?گاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است. این روایت از مهم?ترین روایات
ضوء ابن « . درباره ولادت حضرت مهدي(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدي(ع) در خانه امام عسکري(ع) در سامرا دارد
از مردي از اهل فارس که نامش را برده نقل می?کند که: به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسکري(ع) ملازم شدم. » علی
صفحه 12 از 62
حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم. فرمود: براي چه آمده?اي؟ عرض کردم: براي اشتیاقی که به خدمت شما داشتم.
فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهی می?رفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار می?خریدم و
زمانی که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد می?شدم. روزي [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود.
ناگاه در اتاق حرکت و صدایی شنیدم، پس فریاد زد: بایست. حرکت مکن! من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکی
که چیز سر پوشیده?اي همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که درآي، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد
حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه داري روپوش بردار. کنیز از روي کودکی سفید و نیکوروي پرده برداشت و
خود حضرت روي شکم کودك را باز کرد، دیدم موي سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است. پس فرمود:
این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. پس من آن کودك را ندیدم، تا امام حسن عسکري(ع) وفات کرد. 3 نه تنها
بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکري(ع) دیده?اند که بسیاري از یاران
و خواص اصحاب امامت به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمده?اند و همگی حکایت از مدعاي زندگی امام مهدي(ع)
گوید: بر امام حسن عسکري(ع) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود » یعقوب بن منقوش « . در کنار پدر در شهر سامرا دارد
و سمت راست او اتاقی بود که پرده?هاي آن آویخته بود. گفتم: اي آقاي من صاحب?الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را
بالا زدم، پسر بچه?اي به قامت پنج وجب بیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی دفرّافشان و دو کف ستبر و دو
زانوي برگشته. خالی برگونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانوي پدرش ابو محمد نشست. آن?گاه به من فرمود: این
صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم. پس به
گوید: » احمد بن اسحاق « من فرمود: اي یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست. من داخل شدم اما کسی را ندیدم. 4 همچنین
بر امام حسن عسکري(ع) وارد شدم و می?خواستم از جانشین پس از وي پرسش کنم. او آغاز سخن کرد و فرمود: اي احمد بن
اسحاق خداي متعال از زمان آدم(ع) زمین را خالی از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجت نخواهد گذاشت. به
واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع می?کند و به خاطر اوست که باران می?فرستد و برکتهاي زمین را بیرون می?آورد. گفتم:
اي فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالی که
بر شانه?اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می?درخشید. فرمود: اي احمد بن اسحاق! اگر نزد خداي
متعال و حجت?هاي او گرامی نبودي این فرزند را به تو نمی?نمودم. او هم?نام و هم?کنیه رسول خدا(ص) است. کسی است که
زمین را پر از عدل و داد می?کند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد. اي احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و
ذوالقرنین است. او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ?کس در آن نجات نمی?یابد، مگر کسی که خداي متعال او را در اعتقاد
به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد. احمد بن اسحاق گوید: گفتم: اي مولاي من! آیا نشانه?اي هست که قلبم
بدان اطمینان یابد؟ آن کودك به زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقیّۀاللَّه فی أرضه والمنتقم من أعدائه. اي احمد بن
اسحاق! پس از مشاهده، جست?وجوي نشان مکن. احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم. 5 بنا بر روایات فوق و دهها
روایت دیگر تردیدي نخواهد ماند بر این?که حضرت مهدي(ع) در طول حیات امام عسکري(ع) همراه ایشان و در شهر سامرا
مسکن و مأواي داشته?اند و اگر چه در این دوران نیز مخفیانه زندگی می?کرده?اند ولی عده فراوانی از نزدیکان و شیعیان ایشان
را دیده?اند. 2. دوران غیبت صغرا ( 260 تا 329 ق.) غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدي(ع)
که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکري(ع) (سال 260 ق.) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال
329 ق.) به پایان رسیده است که مجموعاً 69 سال می?شود. اگر چه به?روشنی محل زندگی آن حضرت در این دوران مشخص
نیست ولی از روایات و قرائن به دست می?آید که این مدت را حضرت عمدتاً در دو منطقه سپري کرده?اند: یکی منطقه عراق و
صفحه 13 از 62
دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددي بر این مطلب دلالت دارد. از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود: للقائم
غیبتان إحداهما قصیرة والأخري طویلۀ. الغیبۀ الأولی لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّۀ شیعته والأخري لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّۀ موالیه. 6
براي [حضرت] قائم(ع) دو غیبت است. یکی کوتاه و دیگري طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جاي آن حضرت خبر
ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جاي او خبر ندارند. در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص)
کسی نزدیک?تر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماماً در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بوده?اند و توقیعات
فراوانی از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور یافته است. بنابراین می?توان گفت بخشی از عمر آن حضرت در این دوران در
عراق سپري شده است. دسته?اي دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غیبت) زندگی حضرت
را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کرده?اند که با توجه به روایات دسته نخست می?توان گفت بخشی از عمر آن حضرت نیز
در مدینه سپري شده است. امام باقر(ع) در این?باره فرمود: لابدّ لصاحب هذا الأمر من عزلۀ... و نعم المنزل طیّبۀ. 7 به ناگزیر براي
صاحب این امر عزلت و گوشه?گیري خواهد بود... و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبی است. همین روایت در کتاب شریف اصول
کافی با اندك تفاوتی از امام صادق(ع) این گونه روایت شده است: لابدّ لصاحب هذا الأمر من غیبۀ ولابدّ له فی غیبتۀ من عزلۀ و
نعم المنزل الطیّبۀ. 8 به ناچار صاحب?الامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشه?گیري کند، چه خوب منزلی است طیبه
(مدینه). هم?چنین ابوهاشم جعفري می?گوید: به امام عسکري(ع) عرض کردم: بزرگواري شما مانع می?شود تا از شما پرسش
نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالی بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: اي آقاي من! آیا فرزندي دارید؟ فرمود: بله. گفتم:
اگر اتفاقی رخ داد کجا او را پیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه. 9 بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن
حضرت در مدینه حضور داشته?اند؛ ولی به خاطر ارتباطی که آن حضرت با نواب خاص داشته?اند بخشی از عمر خود را در عراق
سپري نموده?اند. 3. دوران غیبت کبرا اصطلاحاً غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدي(ع) گفته می?شود که با
وفات آخرین نایب خاص در سال 329 ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را می?داند. این دوران
ویژگیهایی دارد که آن را از دوران غیبت صغرا کاملاً متمایز می?سازد که از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت
است. به همان اندازه که پنهان زیستی حضرت مهدي(ع) در این دوران به کمال می?رسد و نیابت و سفارت همانند دوران غیبت
صغرا وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص?تر می?شود و در این دوران است که هرگز به?طور قطع نمی?توان
مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگی می?کند. البته روایات در این باره به محلهاي مختلفی اشاره کرده?اند که برخی از آنها
از این قرارند: الف) مدینه طیبه همان?طور که قبلاً نیز اشاره شد برخی از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا،
مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار داده?اند. ب) ناحیه ذي?طوي ناحیه ذي?طوي در یک
فرسخی مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه?هاي مکه دیده می?شود. برخی از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت
مهدي(ع) در دوران غیبت معین کرده?اند. امام باقر(ع) در این باره فرمود: یکون لصاحب هذا الأمر غیبۀ فی بعض هذه الشّ عاب و
أومأ بیده إلی ناحیۀ ذي طوي. 10 صاحب این امر را در برخی از این درّه?ها غیبتی است و با دست خود به ناحیه ذي?طوي - که نام
کوهی است در اطراف مکه - اشاره نمود. در برخی دیگر از روایات نیز ذکر شده که حضرت مهدي(ع) قبل از ظهور در
به سر می?برد و آن?گاه که اراده الهی بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد از آنجا وارد مسجدالحرام می?شود. امام » ذي?طوي «
باقر(ع) در این باره فرموده?اند: إنّ القائم یهبط من ثنیّۀ ذي طوي فی عدّة أهل بدر ثلاثمأة و ثلاثۀ عشر رجلًا حتی یسند ظهره إلی
الحجر الأسود و یهتزّ رایۀ الغالبۀ. 11 قائم(ع) در میان گروهی به شمار اهل بدر - سیصد و سیزده تن - از گردنه ذي?طوي پایین
می?آیند تا آن?که پشت خود را به حجرالاسود تکیه می?دهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمی?آورد. ج) دشتها و بیابانها از برخی
روایات نیز استفاده می?شود که آن حضرت در طول غیبت کبرا محل خاصی ندارد و همواره در سفر به سر می?برد. از امام باقر(ع)
صفحه 14 از 62
نقل شده است که وقتی شباهتهاي حضرت مهدي(ع) به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند: و امّا شبهه من عیسی فالسّیاحۀ 12 . و اما
شباهت حضرت مهدي(ع) به حضرت عیسی(ع) جهانگردي [و نداشتن مکانی خاص] است. در توقیعی که از حضرت مهدي(ع) به
نام شیخ مفید صادر شده است، نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدي(ع) اشاره شده است. در آن نوشته چنین آمده است: ... و
إن کنّا ثاوین بمکاننا النّائی عن مساکن الظالمین حسب الّذي أراناه اللَّه لنا من ال ّ ص لاح شیعتنا المؤمنین فی ذلک مادامت دولۀ الدنیا
للفاسقین... . 13 ... با این?که ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعی ما و شیعیان مؤمن?مان تا زمانی که حکومت در دنیا در
اختیار ستمگران است در نقطه?اي دور و پنهان از دیده?ها به?سر می?بریم... . همچنین در پاره?اي از ملاقاتهاي معتبر که در
پس از نقل ملاقات خود با » علی بن ابراهیم بن مهزیار « . دوران غیبت کبرا نقل شده است، حضرت به این نکته اشاره فرموده?اند
حضرت مهدي(ع) به نقل از ایشان چنین می?گوید: آن حضرت فرمود: یابن المازیار أبی أبو محمد عهد إلیّ ألّا أجاور قوماً غضب
اللَّه علیهم... وأمرنی ألّا أسکن من الجبال إلّا وعرها ولا من البلاد إلّا قفرها. 14 همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند که در
مجاورت قومی که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم... و به من فرمود که در کوهها ساکن نشوم مگر قسمتهاي سخت و
پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهاي متروکه و بی?آب و علف. این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دوران
غیبت کبرا سبب شده تا عده?اي به گمانه?زنی?هایی بعضاً سست و واهی بپردازند و به طرح محلهایی که اثبات آنها کاري بس
مشکل است روي آورند. افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن حکایتهایی است که در تاریخ پر فراز و فرود این اعتقاد رخ
نموده است، ولی همواره روشنگرانف این مذهبف حق، مردم را از لغزش در این بیراهه?ها برحذر داشته?اند. 4. دوران ظهور و
حکومت مهدي(ع) دوران ظهور که درخشان?ترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانی است، ویژگیهاي فراوانی دارد که از
جمله مهم?ترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهی است. درباره محل زندگی حضرت مهدي(ع) و حکومت آن حضرت
در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد. عمدتاً در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه
حکومتی آن حضرت معرفی کرده?اند. مسجد سهله شرافت بسیاري دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران
گوید: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود: أما إنّه منزل صاحبنا » صالح بن ابوالاسود « . پیامبر به نماز ایستاده?اند
إذا قام بأهله. 15 به?درستی که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرود آید. هم?چنین آن
حضرت به ابابصیر فرمود: یا أبا محمد کأنّی أري نزول القائم فی مسجد السّهلۀ بأهله و عیاله. اي ابا محمد، گویا حضرت قائم را در
مسجد سهله می?بینم که با زن و فرزندانش در آن نازل می?شوند. ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانه?اش خواهد بود؟ حضرت
فرمود: نعم، هو منزل إدریس و ما بعث اللَّه نبیّاً إلّا وقد صلّی فیه والمقیم فیه کالمقیم فی فسطاط رسول اللَّه و ما من مؤمن ولا مؤمنۀ
إلّا و قلبه یحنّ إلیه و ما من یوم ولا لیلۀ إلّا والملائکۀ یأوون إلی هذا المسجد یعبدون اللَّه. 16 آري، این مسجد، منزل ادریس است.
خداوند هیچ پیامبري را برنینگیخت، مگر آن?که در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در
خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنی نیست، مگر آن?که دلش به سوي آن مسجد پرمی?کشد. روز و
شبی نیست مگر آن?که فرشتگان به این مسجد پناه می?برند و در آن به عبادت خدا می?پردازند. همان?طور که اشاره شد، کوفه
نیز مرکز حکومت مهدي(ع) قلمداد شده است. چگونگی زندگی در عصر ظهور به روشنی مشخص نشده ولی به نظر می?رسد
تفاوت بسیاري با نحوه زندگی امروزي داشته باشد. تکامل علوم بشري، کمال عقلانی بشر، توسعه خارق?العاده امکانات و رفاه
عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و... به?طور قطع، ویژگیهایی را براي زندگی در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز
درك دقیق آن براي ماکاري بس مشکل است. از امام باقر(ع) نقل شده که در بخشی از یک روایت طولانی فرمود: ثمّ یتوجّه إلی
الکوفۀ فینزلها و تکون داره. 17 آن?گاه [حضرت مهدي(ع)] به سوي کوفه می?رود پس آنجا را براي منزل برمی?گزیند و کوفه
2 . شیخ صدوق، کمال?الدین و تمام النعمه، ترجمه منصور . خانه او خواهد بود. پی?نوشتها : 1 . سیدبن طاووس، الاقبال، ص 298
صفحه 15 از 62
4 . کمال?الدین و تمام . 3 . محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوي، ج 2، ص 119 . پهلوان، ج 2، ص 143
8 . اصول کافی، . 7 . شیخ طوسی، کتاب الغیبۀ، ص 162 . 6 . اصول کافی، ج 2، ص 141 . 5 . همان، ج 2، ص 80 . النعمه، ج 2، ص 164
9 . اصول کافی، ج 2، ص 118 ؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 348 ؛ کتاب الغیبۀ، . ج 2، ص 140 ؛ ابن ابی زینب، غیبت نعمانی، ص 188
13 . علامه محمدباقر . 12 . طبري، دلائل إلامامه، ص 291 . 11 . همان، ص 315 . 10 . غیبت نعمانی، ص 181 . شیخ طوسی، ص 232
.16 . 15 . شیخ طوسی، التهذیب، ج 2، ص 252 . 14 . کتاب الغیبۀ، شیخ طوسی، ص 263 . مجلسی، بحارالانوار، ج 53 ، ص 174
17 . کتاب الغیبۀ، شیخ طوسی، ص 475 . بحارالانوار، ج 52 ، ص 317
نقش یهود در دوران ظهور- 2
علی کورانی مترجم: مهدي حقی اشاره : در قسمت نخست این مقاله با بهرهگیري از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) نقش یهود
در دوران ظهور بررسی شد. در این قسمت براي روشنتر شدن مباحث قبلی و مستند شدن نتایجی که آن مباحث گرفته شد، نگاهی
اجمالی به تاریخ یهود خواهیم داشت. نگاهی به تاریخ یهود در این جا نگاهی گذرا بر اوضاع کلی یهودیان از دورانف حضرت
موسی(ع) تا زمان پیامبر گرامی ما حضرت محمد(ص) میاندازیم. مطالب این بخش با استناد به دایرة المعارف کتاب مقدس از
و کتاب تاریخ یهود از کتب آنان تألیف محمد عزّت دروزه، آورده شده است. تاریخ » جامعه کلیساهاي خاور نزدیک « انتشارات
- یهود در این مدت به ده دوره تقسیم میشود: 1. دوره حضرت موسی و یوشع(ع)، 1270 ق - 1130 ق.م؛ 2. دوره داوران 1130
. 859 ق.م؛ 5 - 931 ق.م؛ 4 - دوره تجزیه و کشمکشهاي داخلی 931 - 1025 ق. م؛ 3. دوره حضرت داود و سلیمان(ع) 1025
331 ق؛ 8. دوران تسلط - 539 ق؛ 7. دوران سلطه ایرانیان 539 - 612 ق.م؛ 6. دوران تسلط بابلیها 597 - دوران تسلط آشوریان 859
1925 م. دوران حضرت موسی و یوشع(ع) - 638 م؛ 10 . دوران تسلط اسلام 638 - 64 ق؛ 9. دوران تسلط رومیان 64 - یونانیها 331
حضرت موسی(ع)، یک صد و بیست سال زندگی کرد، از این مدت، نزدیک به سی سال در کاخ فرعون مصر، و ده سال نزد
سپري کرد. تورات موجود » عرّبّه « واقع در انتهاي صحراي سینا از سمت فلسطین نزدیک درّه » قادش برنیع « شعیب پیامبر(ص) در
36 ) تعداد افراد بنیاسرائیل (بهجز فرزندان ) را که همراه موسی(ع) حرکت کردند، : 37 و سفر عدد، باب 33 : (سفر خروج باب 12
ششصد هزار مرد پیاده میداند اما برخی پژوهشگران غربی تعداد آنها را ششهزار نفر تخمین میزنند. تاریخ نگاران این نظر را
بوده » منفتاح « برمیگزینند که خروج آنها از مصر در اوایل قرن سیزدهم قبل از میلاد، یعنی حدود سال 1230 ق.م در زمان فرعون
درگذشت و وصی او یوشع بن نون(ع) وي را در آنجا دفن کرد و قبرش را » قادش « است. و حضرت موسی(ع) در کوهی نزدیک
پنهان ساخت. در حالی که حضرت انواع آزار و اذیت را از بنی اسرائیل در زمان حیات و پس از مرگش تحمل نمود. توراتف
خدا به موسی گفت: در این کوه بمیر همانگونه که برادرت هارون در کوه هور جان سپرد. « : موجود، درباره او و هارون میگوید
چون شما دو تن به من خیانت ورزیدید، چون مرا در محل آبف سرزمینف قادش در زمین سینا تقدیس نکردید. پس بهراستی تو
یوشع « : 1 و میگوید .» زمین را از مقابل آن مینگري اما تو بدانجا، به سرزمینی که من به بنی اسرائیل اعطا کردهام داخل نمیشوي
2 رهبري بنی اسرائیل را پس از موسی(ع) وصی او یوشع پیامبر بر عهده گرفت و آنها را به کرانه .» بن نون وارد آنجا خواهد شد
آغاز نمود و 31 شهر از شهرها و آبادیهاي اطراف را که هر یک داراي » اریحا « غربی رود اردن برد و فعالیت خود را از شهر
زمینهاي کشاورزي بودند، فتح نمود. ساکنان آن مناطق بت پرستان کنعانی بودند. یوشع آن منطقه را میان فرزندان بنی اسرائیل که
نسبت به یکدیگر حسادت میورزیدند، تقسیم نمود. بابهاي 15 تا 19 از سفر یوشع، شهرها و شهرکهاي منطقه را که حدود 216
پارچه میباشد، نام میبرند. یوشع(ع) حوالی سال 1130 ق.م در سن نزدیک به یک صد و ده سالگی بدرود حیات گفت. دوره
داوران و سلطه فرمانروایان محلی رهبري بنی اسرائیل پس از یوشع(ع) به داوران و قاضیان انتقال یافت که شبیه خلفا در میان قبائل
صفحه 16 از 62
قریش بودند که پانزده تن از آنان به فرمانروایی رسیدند. دوره داوران با دو ویژگی شناخته میشود، این دو ویژگی را پیوسته در
طول تاریخ با بنیاسرائیل مشاهده میکنیم. یکی انحراف آنان از خط پیامبران(ع): و دیگري مسلط کردن خداوند کسانی را که
عذاب دردناکی به آنان بچشانند، همچنانکه در قرآن از آن یاد شده است. تورات (سفر داوران در باب سوم و پنجم) درباره
انحراف بنی اسرائیل بعد از یوشع(ع) چنین میگوید: (آنان) در میان کنعانیان و حیثیها و اموریها و فرزیها و حیويها و یبوسیان،
3 : ساکن شده و دخترانشان را همسران خود قرار داده و دختران خود را به پسران آنها داده و خدایان آنها را پرستیدند. و در باب 8
میگوید: نخستین کسی که بر آنها سلطه یافت و آنها را به مدت هشت سال تحت فرمان خود درآورد (کوشان رشتعایم) فرمانرواي
آرام در منطقه النهرین بود. آن گاه بنی عمون و عمالقه بر آنها هجوم برده و بر شهر اریحا استیلاء یافتند. 3سپس یابین فرمانرواي
کنعان به مدت ده سال در حاصور بر آنان مسلط شد 4 بعد از آن بنی عموم و فلسطینیان هجده سال آنان را به بردگی خود
درآوردند. 5 و پس از آن فلسطینیها آنها را کیفر نموده و مدت چهل سال بر آنان مسلط گشتند 6. فرمانروایی داوران پس از
یوشع(ع) تا زمان صموئیل پیامبر(ع) ادامه یافت، همان پیامبري که خداوند متعال در قرآن وي را چنین یاد نموده است: آیا ندیدي
آن گروه بنی اسرائیل را که پس از موسی از پیامبر خود درخواست کردند که فرمانروایی براي ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در
چگونه میشود که ما در راه خدا « : گفتند »؟ آیا اگر جهاد بر شما فرض شود نافرمانی میکنید « : راه خدا جهاد کنیم پیامبرشان گفت
اما چون جهاد بر آنان مقرر گردید بجز اندکی همه روي ». مبارزه نکنیم در حالی که ما و فرزندانمان از دیارمان رانده شدهایم
گردانیدند و خداوند از کردار ظالمان آگاه است. 7 تاریخ نویسان این دوره را حدود یک قرن؛ یعنی از 1130 ق.م تا دوران طالوت
و داود(ع) 1025 ق.م تخمین میزنند، در حالی که از سفر داوران در تورات مدت این دوره بیش از این مقدار فهمیده میشود.
دوره داود و سلیمان(ع) دوران طالوت (شاوفل) را بخشی از دوران داود و سلیمان(ع) قرار دادیم؛ زیرا او اگرچه پیامبر نبود اما
فرمانروایی بود در خط انبیا. مورخین مدت فرمانروایی وي را پانزده سال از سال 1025 تا 1010 ق.م ذکر نمودهاند. و پس از او داود
و سلیمان از سال(ع) 1010 تا 931 ق.م یعنی سالف وفات حضرت سلیمان فرمانروایی کردند. ملاحظه میشود که گردآورندگان
توراتف موجود، نسبت به حضرت موسی، داود و سلیمان(ع) ستم روا داشته و تهمتهاي بزرگ اخلاقی، سیاسی و اعتقادي به آنان
نسبت دادهاند و بسیاري از تاریخنویسان غربی مسیحی نیز از آنان پیروي نموده و مطالبی را هم بر گفتههاي آنان افزودهاند. متأسفانه
مسلمانانی که پیرو فرهنگ غرب بودند نیز از این دسته تبعیت نمودهاند. درود و سلام خدا بر تمام پیام آوران الهی. ما در پیشگاه
خداوند از کسانی که نسبت به آن بزرگواران بهتان روا داشتند بیزاري میجوییم. حضرت داود(ع) بنی اسرائیل را از ورطه بت
پرستی و سلطه بت پرستان نجات داد و نفوذ دولت الهی خود را به مناطق مجاورش کشید و با ملتهایی که تحت فرمانروایی او
درآمدند به شایستگی رفتار کرد، بهگونهاي که خداوند متعال این ویژگی داود را در کتاب خود و از زبان پیامبرش حضرت
» مریّا « محمد(ص) تعریف نموده است. حضرت داود(ع) تصمیم گرفت در محل عبادت جدش ابراهیم(ع) در قدس و بر بلنداي کوه
بود. بهطوري که در تورات فعلی آمده » ارونا « مسجدي بنا کند اما آنجا خرمنگاه یکی از ساکنان قدس از قبیله یبوسها به نام
داود(ع) آن قطعه زمین را به پنجاه شاقل نقره خرید، و مسجدي ساخت و در آن اقامه نماز کرد. در کنار آن حیواناتی براي خداوند «
8 حضرت سلیمان وارث سلطنت و فرمانروایی پدر بزرگوارش داود(ع) گردید و دولت او به همان گستردگی و ». قربانی میشد
عظمتی رسید که در قرآن و احادیث رسول گرامی اسلام(ص) آمده است. سلیمان مسجد پدرش داود و جد اعلاي خود ابراهیم را
به شکل باشکوهی بازسازي کرد. این بنا به معبد سلیمان(ع) معروف گشت. دوره فرمانروایی حضرت سلیمان(ع) دورهاي استثنائی
در تاریخ انبیاء(ع) است. خداوند در این دوره نمونهاي از امکانات شگفتآور و متنوعی را که میتوانست در تسخیر انسانها باشد
ظاهر ساخت؛ چرا که ملتها موجودیت سیاسی خود را به رهبري پیامبران خدا و جانشینان آنان بر پا داشتند و توان خود را در طغیان
و نبرد علیه یکدیگر بهکار نبردند. خداوند در قرآن میفرماید: اگر خداوند روزي را بر بندگانش گسترش میداد، بیتردید در زمین
صفحه 17 از 62
9 حضرت .» ستم و طغیان میکردند، اما خداوند به مقداري که بخواهد، فرو میفرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست
سلیمان(ع) طبق فرمایش قرآن، در حالی که بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرین تسلیم کرد. مورخان وفات او را در سال
931 ق.م میدانند. با درگذشت حضرت سلیمان انحراف در میان بنیاسرائیل آغاز شد و دولت وي تجزیه گشت. سپس خداوند
کسانی را بر بنی اسرائیل مسلط کرد تا آنان را به عذابی دردناك گرفتار سازد. تورات فعلی پس از آنکه در سفر اول فرمانروایان،
بر سلیمان(ع) افترا میبندد که او دست از بندگی خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، میگوید: و به سلیمان گفت: علت این
کار نزد توست و تو پیمان و واجبات مرا که به تو سفارش نمودم پاس نداشتی، من نیز کشور را از دست تو گرفته و جزء جزء
میگردانم. 24 دوران تجزیه و کشمکش داخلی اختلافهاي داخلی اسرائیلیان تا آنجا پیش رفت که از نیروهاي بت پرست باقی مانده
پیرامون خود و نیز از فراعنه و آشوریان و بابلیان بر علیه یکدیگر یاري گرفتند. یهودیان پس از درگذشت حضرت سلیمان(ع) در
بیعت کردند. او از دشمنان حضرت سلیمان در زمان حیاتش بود و از » یربعام بن نباط « شکیم (نابلس) گرد آمده و بیشتر آنان با
دست آن حضرت به سوي فرعون مصر گریخته بود و پس از وفات سلیمان دوباره بازگشت و مورد استقبال یهودیان قرار گرفت و
در ساحل غربی رود اردن دولتی به نام اسرائیل تأسیس کرد و پایتخت آن را شکیم یا سامره قرار داد. و تعداد اندکی از آنان با
معروف گردید. اما آصف » یهودا « پسر حضرت سلیمان بیعت نموده و پایتخت خود را قدس قرار دادند و این دولت به نام » رحَبَعام «
نزد او دانشی از کتاب بود) وصف ) » عنده علم من الکتاب « بن برخیا وصی حضرت سلیمان - که خداوند او را در قرآن با جمله
نموده - از بنی اسرائیل جز تکذیب وي، بهرهاي نبرد. تورات ذکر میکند که کفر و بت پرستی امري آشکار در میان پیروان یربعام
قرار داد و در کنار آنها حیواناتی را » دان « بوده و میگوید: او دو گوساله از طلا ساخته یکی از آنها را در قدس و دیگري را در
قربانی کرد و به مردم گفت: اینها خدایان شما هستند که از مصر شما را به سوي (شکیم) روانه ساختند، بنابراین در پیشگاه آنها
قربانی کنید و به طرف اورشلیم نروید. پس مردم خواسته او را پذیرفتند. 11 در کنار پرستش گوساله، یربعام آنان را به پرستش
خداي عمونیها، فرمان داد. 12 بعد » مکلوم « خداي موف آبیها و » کموش « خداي صیدونیها و » عشتروت « خدایانی دیگر، از جمله
فرعون مصر فرصت را غنیمت » شیشق « از سه سال کشور یهودا به همین سرنوشت گرفتار شد و مردم به بت پرستی روي آوردند. 13
شمرد و در سال 926 ق.م به منظور پشتیبانی از یربعام و پایان دادن به دولت پسر حضرت سلیمان و طرفداران وي، طی هجومی
و خزانههاي خانه خداي خود و کاخ فرمانروا و حتی سپرهاي زرینی را که حضرت سلیمان(ع) ساخته بود با « قدس را اشغال نمود
14 ظاهراً شرایط عمومی جامعه، فرعون مصر را براي تداوم سلطه خود یا سلطه هم پیمانش یربعام یاري نکرد، » خود به غارت برد
بنابراین پس از عقب نشینی او، این کشور کوچک اندکی از موجودیت خود را بازیافت ولی نبردها با یربعام همچنان ادامه یافت.
نیز از ضعف دو دولت موجود در منطقه استفاده نموده و با هجوم به کشور یهودا پس از به اسارت درآوردن » آرامیها « چنانکه
سرانشان، آنان را به سوي پایتخت خود دمشق آورده و براي آنها جزیه و مالیات مقرر داشتند، و این ماجرا در زمان فرمانروایی
853 ق.م بر - در سالهاي 874 » آخاب بن عومري « 843 ق.م) اتفاق افتاد. 15 سپس در زمان پادشاهی - آرامی بن هود (سال 879
کشور یربعام جزیه مقرر نموده و آنرا تحت الحمایه خود قرار دادند. همچنین تورات، نبرد فلسطینیها با عربهایی را یادآور میشود
زندگی میکردند. آنان قدس را اشغال نموده و بر اموال » یهورام « از کشور یهودا در زمان فرمانروایی » کوشسیین « که در اطراف
در بیت » آرامیها « موجود در قصر فرمانروا استیلاء یافته و زنان و فرزندان وي را به اسارت درآوردند. 16 تورات میگوید که لشکر
المقدس به نبرد پرداخته و سران آنجا را هلاك کرد و تمام گنجینهها را برگرفته و به حزائیل پادشاه آرامیها تقدیم نمود. 17
همچنین یوآش فرمانرواي اسرائیل بر کشور یهودا یورش برد و حصار شهر را ویران ساخت و تمام زر و سیم و ظروف موجود در
خانه خدا و نیز خزانههاي سلطان را به یغما برد. 18 این کشمکش و تسلط کشورهاي مجاور بر یهودیان تا زمان اشغالگري آشوریان،
ادامه داشت. دوره استیلاي آشوریان سلطه آشوریها بر یهودیان، با هجوم شَلْمَنَّصرف سوم فرمانرواي آشوریان در سالهاي 859 تا
صفحه 18 از 62
824 ق. به کشور آرامیها و قلمرو اسرائیل آغاز گردید، بهگونهاي که تمام منطقه، تحت فرمان او و فرمانروایان آشوریف پس از
وي درآمد. به نظر میرسد که کشور یهودا، بر خلاف کشور اسرائیل تحت فرمان و اطاعت آشوریان قرار گرفت؛ زیرا به گفته
خواست که دست به حملهاي علیه کشور اسرائیل و » تَغلث فَلاسَرْ « از فرمانرواي آشور » آحاز بن یوثام « تورات فرمانرواي یهودا
آرامیها بزند و او درخواست وي را پذیرفته و در سال 732 ق.م اقدام به حمله نمود. و جانشین او شَلمنَّصر پنجم نیز کار او را دنبال
اشغال نابلس را به پایان برد » سرجون دوم « کرد، اما هنگام محاصره شکیم (نابلس) یعنی پایتخت اسرائیل، درگذشت و جانشین وي
تمامی آنان را اسیر و به » تغلث فلاسر « و بر آن تسلط یافت. آشوریان در حمله بر اسرائیل اخراج یهودیان از آن مکان را مطرح و
به تکمیل آن نقشه پرداخت و او را به اسارت » سلطان فَقَحْ « سرزمین خود بازگرداند و آشوریان را جایگزین آنها نمود. 19 پس از او
گرفت. 20 سرجون دوم، نزدیک به سیهزار تن از یهودیان را به سوي حرّان و کرانه خابور و میدیا کوچ داد، و آرامیها را
جایگزین آنان نمود. 21 در دوران فرمانروایی حزقیا که ظاهراً میکوشید با مصریان ارتباط برقرار نماید، کشور یهودا از سلطه
فرمانرواي آشور بر وي خشمگین شد و در حدود سال 701 ق.م براي تسلط بر کشور یهودا، » سنحاریب « آشوریها خارج گردید. اما
تمام نقرههاي موجود در خانه خدا و خزانههاي قصر فرمانروا » حزقیا « دست به حمله گسترده زد و قدس را به تصرف خود درآورد. و
22 این آخرین هجوم آشوریان براي سیطره بر یهودا بود. تورات فعلی علاوه بر پادشاهان قبلی آشور، از ». را به وي تسلیم کرد
اسرْحَدّون، و آشور بانیبال آخرین فرمانرواي آنها یاد کرده، میگوید: این دو، اقوامی را از آشور کوچانده و در سامره (نابلس)
اسکان دادند. 23 دوران استیلاي بابلیان نینوا، پایتخت آشوریان، در سال 612 ق.م بهدست مادها و بابلیها (کلدانیها) سقوط کرد و
سرزمین آنها توسط این دو نیروي جدید تقسیم شد. عراق، سرزمین شام و فلسطین نصیب بابلیان شد. بخت النصر مشهورترین
فرمانرواي آنان، براي به اطاعت درآوردن سرزمین شام و فلسطین دو بار، ابتدا در سال 597 و سپس به سال 586 ق.م به آنها حمله
کرد. او در نخستین هجوم، قدس را محاصره و فتح کرده و خزانههاي قصر فرمانروا را از آنف خود نمود، و شمار زیادي از یهودیان
و مدافعان او را به اسارت درآورد، وصفدفقْیا عموي یهویاکین را بر یهودیان باقیمانده برگماشت و » یَهوفیاکین « از جمله سلطان
اسیران را در منطقه نیبور نزدیک رود خابور در بابل اسکان داد. 24 علت حمله دوم، کشمکش میان بخت النصر و فرعون مصر براي
نفوذ در منطقه فلسطین بود، فرعون فرمانروایان شام و فلسطین، از جمله صفدفقْیا فرمانرواي قدس را بر هم پیمانی با خود و علیه
بابلیان تشویق کرد. آنان نیز پذیرفتند. او حمله خود را به منطقه آغاز کرد، اما بخت النّصر به سرعت دست به هجومی دیگر زد که
منجر به شکست مصریان و تصرف تمام منطقه گردید. لشکر بابلیان وارد قدس شدند و معبد سلیمان را به آتش کشیده، ویران
کردند و خزانههاي آن را به غارت بردند. خانه بزرگان یهود را نیز چنین کرده و قریب به 50 هزار تن از یهودیان را به اسارت
گرفتند و فرزندان صفدفقْیا را پیش روي او سر بریده و سپس چشمهایش را از حدقه بیرون آوردند و او را به بند کشیده همراه با
اسیران بردند، و بدین گونه کشور یهودا را منقرض ساختند. 25 دوران استیلاي ایرانیان کورش فرمانرواي ایران، در سال 539 ق.م
سرزمین بابل را اشغال و حکومت آن را سرنگون کرد و با حمله به منطقه شام و فلسطین آنجا را نیز فتح نمود و به اسراي بخت
النصر و یهودیانی که در بابل بهسر میبردند اجازه بازگشت به قدس و بازسازي معبد را صادر کرد و گنجهاي معبد را به آنان
را بهعنوان فرمانروا بر آنان برگزید. 26 حاکم یهودي منصوب کورش، ساختن معبد سلیمان را آغاز نمود، اما » زفربابل « بازگردانید و
اقوام مجاور از این کار، به هراس افتاده و به کمبوجیه جانشین کورش شکایت کردند، وي دستور داد از ادامه ساخت معبد
اجازه تکمیل بنا را صادر کرد و ساختمان معبد در سال 515 ق.م به اتمام رسید. 27 سلطه ،» داراي اول « جلوگیري شود، اما مجدداً
ایرانیها بر یهودیان از سال 539 تا 331 ق.م ادامه یافت. در این مدت، کوروش، کمبوجیه، داریوش اول (دارا)، خشایارشا، و اردشیر،
معاصر عزیر پیامبر(ع) فرمانروایی کردند و سپس تعدادي از سلاطین ایرانی از جمله داریوش دوم و اردشیر دوم و سوم قدرت را
بهدست گرفتند. داریوش سوم آخرین فرمانرواي ایرانی بود که بهدست اسکندر مقدونی از پاي درآمد. در تورات فعلی پیرامون
صفحه 19 از 62
بسیاري از این فرمانروایان سخن به میان آمده است. دوران استیلاي یونانیها اسکندر مقدونی به مصر و منطقه شام و فلسطین
لشکرکشی کرد و آن مناطق را فتح نمود و هواداران ایرانی و قدرتهاي محلی را که رو در روي وي ایستاده بودند در هم شکست و
شمال عراق رخ » اربیل « وارد قدس گردید و آنجا را کاملًا تحت فرمان خود درآورد. سپس بهسوي ایران رفت و در جنگی که در
داد، داریوش سوم و لشکر او را نابود کرد و ایران را فتح نمود. بدین وسیله یهودیان از سال 331 ق.م تحت سیطره یونان درآمدند.
پس از مرگ اسکندر، بین فرماندهان ارتش، بر سر امپراطوري بزرگ او کشمکش و اختلاف درگرفت. پس از این اختلاف که
بیست سال به طول انجامید، بطالسه (منسوب به بطلمیوس) در مصر، بر بیشتر بخشهاي آن دولت، استیلا یافتند و سلوکیها (منسوب
به سلوکوس) در سوریه بر بخشهایی دیگر از آن مسلط شدند. سرانجام قدس در سال 312 ق.م تحت سیطره بطلمیوسیان قرار
گرفت. سپس انتیوکوس، سلوکیف سوم، در سال 198 ق.م قدس را از تصرف آنان خارج کرد اما بار دیگر بطالسه بر قدس غلبه
کرده و تا فتح روم، یعنی سال 64 ق.م در آنجا ماندند. تورات فعلی شش تن از بطالسه را به نام بطلمیوس اول و دوم... تا آخر یاد
کرده و میگوید: بطلمیوس اول روز شنبه داخل اورشلیم شد و شماري از یهودیان را دستگیر و به مصر روانه کرد. 28 همچنین پنج
اول و دوم.. تا آخر را یاد نموده و میگوید: چهارمین آنها به سال 175 تا 163 ق.م، به قدس » انتیوکوس « تن از سلوکیها به نامهاي
لشکرکشی کرد و تمام اشیاء گرانبهاي معبد را به غارت برد و پس از دو سال ضربه بزرگی به قدس وارد کرد و آنچه داشت به یغما
برد و خانهها و دیوارهاي آن را ویران کرد و زنان و کودکان را به اسارت درآورد و مجسمه خداي خود زففْس (زئوس) را در معبد
نصب کرد و یهودیان را به پرستش آن فرمان داد، که عده بسیاري پذیرفتند. این در حالی بود که در اثر جنبش یهودیانف مکابی،
در سال 168 ق.م، برخی از آنان به مخفیگاهها و غارها پناه برده بودند. 29 این جنبش، که یهودیان به آن افتخار میکنند، شباهت
زیادي به جنگ گروهها و دستههایی دارد که یهودیان معتقد، علیه یونانیان بت پرست برپا کردند و در دوران مختلف پیروزیهاي
محدودي بهدست آوردند، این جنبش تا سلطه رومیان همچنان ادامه یافت. دوره استیلاي رومیان بومبی، فرمانرواي روم، ابتدا در
سال 64 ق.م با اشغال سوریه، آن را به امپراطوري روم ملحق نمود و در سال دوم، قدس را تصرف کرد و آن را تابع فرمانرواي
را فرمانرواي یهودیان قرار » اگوست هیرودیس ادومی « ، رومی سوریه قرار داد. در انجیل متی آمده است: در سال 39 ق.م قیصر روم
داد و بناي معبد سلیمان را به شکل وسیع و زیبا بازسازي کرد و در سال 4 ق.م درگذشت. 30 چنانکه انجیلها آوردهاند، پسر وي
هیرودیس دوم، از سال 4 ق.م تا سال 39 م. فرمانروایی کرد و حضرت مسیح(ع) در زمان او دیده به جهان گشود و او بود که یحیی
بن زکریا(ع) را به قتل رساند و سر او را بر طبقی زرین، براي سالومه یکی از عناصر بد کاره بنی اسرائیل هدیه فرستاد. 31 انجیلها و
68 م. در قدس و فلسطین به وقوع پیوسته و ماجراهایی را که - تاریخ نویسان، آشفتگیها و آشوبهایی که در عهد نرون به سالهاي 54
قیصر روم، در سال 70 م فرزند خود تیطفس را به » فَسْبفسیان « . میان یهودیان و رومیها و میان خود یهودیها اتفاق افتاده بیان میکنند
عنوان فرمانرواي منطقه منصوب کرد و وي به قدس یورش برد، یهودیان در آنجا جمع شدند تا آنکه آذوقهشان تمام شد و ضعیف
گردیدند، تیتوس دیوار شهر را خراب کرد و آن را به اشغال خود درآورد و با کشتن هزاران یهودي، خانههاي آنها را ویران و معبد
را درهم کوبیده و به آتش کشید و بهگونهاي آن رإ؛ از بین برد که مردم حتی جاي آن را نیافتند. او باقیمانده مردم را به روم
شمار کشتهها در این حمله از یهودیان و مسیحیان به سه هزار هزار (یعنی سه میلیون تن) « : فرستاد. مسعودي در کتاب خود میگوید
32 که ظاهراً در این رقم مبالغه وجود دارد. پس از این حوادث، رومیان با یهودیها شدت عمل بیشتري نشان دادند و اوج آن، » رسید
زمانی بود که کنستانتین و قیصرهاي پس از وي، آئین خود را بر اساس اعتقاد به مسیحیت بنا نهاده و یهودیان را مورد آزار و اذیت
قرار دادند و از همین رو یهودیان، جنگ کسري با رومیان و شکست روم را در سال 620 م. یعنی دوران ظهور پیامبر اسلام(ص)،
مژده دادند و یهودیان حجاز خوشحال شده و براي مسلمانان آرزوي پیروزي کردند، پس خداوند آیهاي نازل کرد که میفرماید:
الف، لام، میم، رومیان مغلوب گردیدند در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از مغلوب شدنشان بهزودي غالب میگردند، در
صفحه 20 از 62
اندك سالی، فرجام کار در گذشته و آینده از آن خداست و آنروز ایمان آورندگان شاد میگردند به یاري خدا و او هر کسی را
که بخواهد یاري میکند و اوست غالب و مهربان. 33 به گفته مورخان، پس از پیروزي ایرانیان، یهودیان، شمار زیادي از اسراي
3. داوران، باب .38 : 2. کتاب دوم، باب 1 .53 - 50 : مسیحی رومی را که بالغ بر 90 هزار نفر می پینوشتها: 1. کتاب دوم، باب 33
: 8. سفر صموئیل، اصحاح 24 . 7. سوره بقره( 2) آیه 246 .1 : 6. داوران، باب 13 .8 : 5. داوران، باب 1 .2 : 4. داوران، باب 4 .13 :3
11 . سفر .13 - 1 : 10 . سفر اول (فرمانروایان)، اصحاح 11 . 9. سوره شوري( 42 ) آیه 27 . 24 و سفر اخبار اول، اصحاح 2822:21
.9 : 15 و باب 13 - 13 : 31 و سفر دوم فرمانروایان، باب 11 : 12 . سفر اخبار فرمانروایان، باب 12 .33 - 26 : (فرمانروایان)، باب 12
25 : 14 . سفر اخبار فرمانروایان، باب 14 . 17 و باب 12 - 13 : 24 و سفر دوم، باب 11 - 21 : 13 . سفر اول اخبار فرمانروایان، باب 14
17 . کتاب دوم فرمانروایان، باب .17 - 16 .: 16 . کتاب دوم فرمانروایان، باب 21 .13 - 3 : 15 . سفر دوم فرمانروایان، باب 13 .26 -
19 . کتاب دوم اخبار فرمانروایان، .24 - 21 : 14 و باب 25 - 11 : 18 . کتاب دوم فرمانروایان، باب 14 .18 - 17 - 3 و باب 12 :24
: 22 . کتاب اخبار فرمانروایان، باب 18 . 5 و 6 و 18 : 21 . کتاب دوم فرمانروایان، باب 17 .29 : 20 . اخبار روزها، باب 5 .29 : باب 15
21 و - 11 : 20 و 25 و کتاب دوم اخبار، باب 36 - 17 : 24 . کتاب دوم فرمانروایان، باب 24 .10 : 23 . کتاب عزرا، باب 4 .15 - 13
21 و کتاب - 11 : 20 و 25 و کتاب دوم اخبار، باب 36 - 17 : 25 . کتاب دوم فرمانروایان، باب 24 .4 - 1 : کتاب ارمیا، باب 39
: 28 . کتاب دانیال، باب 11 .15 - 1 : 27 . کتاب عزرا، باب 6 .11 - 7 : 7 و باب 1 - 3 : 26 . کتاب عزرا، باب 6 .4 - 1 : ارمیا، باب 39
.33 . 32 . التنبیه والإشراف ص 110 .28 - 16 : 31 . انجیل مفرقس، 6 . 30 . انجیل متی، ص 2 .53 - 41 : 29 . کتاب مکابیان، باب 1 .5
. 34 . تاریخ طبري: ج 3 ص 105 .1- سوره روم( ) آیه 5
بایستههاي تبلیغ فرهنگ مهدوي- 3
ابراهیم شفیعیسروستانی اشاره : در قسمتهاي پیشین این سلسله مقالات مهمترین نکاتی را که مبلغان و مروجان فرهنگ مهدوي در
گسترش و تعمیق « فعالیتهاي تبلیغی و ترویجی خود باید مورد توجه قرار دهند، به دو دسته بایستههاي عملی و نظري تقسیم و از
به عنوان نخستین بایسته » شناخت همهجانبه فرهنگ مهدوي « به عنوان مهمترین بایسته عملی و از »( ارتباط معنوي با امام عصر(ع
نظري یاد کردیم. در این قسمت از مقاله به بررسی برخی دیگر از بایستههاي نظري میپردازیم. 2. توجه به جایگاه و شأن رفیع امام
عصر(ع) امام مهدي(ع) عصاره خلقت، خاتم اوصیا و وارث همه انبیا و اولیاي پیشین است، چنانکه در یکی از زیارات حضرت
صاحبالامر(ع) خطاب به ایشان عرض میکنیم: السلام علی وارث الأنبیاء و خاتم الأوصیاء... المنتهی إلیه مواریث الأنبیاء و لدیه
موجود آثار الأصفیاء. 1 سلام بر وارث پیامبران و خاتم اوصیا... آنکه میراث تمام پیامبران بدو رسیده و آثار همه برگزیدگان در نزد
پدر و « او موجود است. آن حضرت چنان مقامی در نزد پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) دارند که خطاب به ایشان از تعبیر
استفاده کردهاند، از جمله در روایات زیر که از پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) نقل شده، آمده است: بأبی و أمّی » مادرم به فداي او
سمیّی و شبیهی و شبیه موسی بن عمران، علیه جیوب (جلابیب) النور یتوقّد من شعاع القدس. 2 پدر و مادرم به فداي او که همنام
من، شبیه من و شبیه موسی بن عمران است، بر او جامههایی از نور است که از پرتو قدس روشنایی میگیرد. بأبی ابن خیرة الإماء...
3 پدرم به فداي فرزند بهترین کنیزان... . امام راحل نیز در بیان جایگاه و شأن بیمانند امام مهدي(ع) در عالم هستی میفرماید: من .
نمیتوانم اسم رهبر روي ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است، براي اینکه دومی در کار
نیست. ایشان را نمیتوانیم با هیچ تعبیري تعبیر کنیم، الّا همین که مهدي موعود(ع) است. 4 با توجه به همین مقام و مرتبت رفیع امام
عصر(ع) است که در روایات، به کلمات و عبارتهاي خاصی براي عرض سلام و ارادت به پیشگاه آن حضرت سفارش شده است. از
السلام علیکم یا أهل بیت « جمله در روایتی که از امام محمد باقر(ع) نقل شده، میخوانیم: من أدرك منکم قائمنا فلیقل حین یراه
صفحه 21 از 62
سلام بر شما « : 5 هر کس از شما که قائم ما(ع) را دریابد، پس باید به هنگام دیدار با او بگوید .» النبوة و معدن العلم و موضع الرسالۀ
در روایت دیگري کیفیت سلام دادن مردم به آن حضرت در زمان ظهور چنین .» اي خاندان نبوت و معدن علم و جایگاه رسالت
6 هیچ سلام دهندهاي بر آن حضرت سلام نمیدهد، .» السلام علیک یا بقیۀ اللَّه فی أرضه « : بیان شده است. لایسلّم علیه مسلّم إلّا قال
مطالعه سیره و اقوال علما و بزرگان نیز نشان میدهد که آنها نهایت .» سلام بر تو اي باقیمانده خدا در زمین « : مگر اینکه میگوید
ادب و احترام را نسبت به حضرت صاحبالامر(ع) رعایت و از هر سخن و عملی که در آن اندك شائبه بیتوجهی به جایگاه و شأن
آن حضرت وجود داشت، پرهیز میکردند. در اینباره حکایت زیر که از مرجع عالیقدر حضرت آیۀاللَّهالعظمی صافی گلپایگانی در
زمینه ادب و احترام حضرت آیۀاللَّهالعظمی بروجردي نسبت به امام عصر(ع) نقل شده، بسیار خواندنی است: یک روز در منزلشان
مجلسی بود، در آن مجلس شخصی با صداي بلند گفت: براي سلامتی امام زمان و آیۀاللَّه بروجردي، صلوات! در همان حال، ایشان
که در حیاط قدم میزد. با شتاب و ناراحتی به طرف در بیرونی آمد و با عصا محکم به در زد، بهطوري که آقایانی که در بیرون
بودند، ترسیدند که نکند اتفاقی افتاده باشد. چندین نفر به طرف در اندرونی رفتند که ببینند چه خبر است؟ آیۀاللَّه بروجردي گفتند:
این که بود که اسم مرا در کنار نام مبارك امام زمان(ع) آورد؟ این مرد را بیرون کنید و به خانه راهش ندهید. 7 براساس آنچه «
گفته شد، بر همه مبلغان فرهنگ مهدوي، اعم از نویسندگان، سخنرانان، شاعران، مدیحهسرایان و... لازم است که در نوشتهها،
.1- گفتهها، سرودها و به تعبیر عامتر در کلیه فعالیتهاي تبلیغی و ترویجی خود، نکات زیر را مورد توجه جدي قرار دهند. 2
2. رعایت نهایت ادب و احترام به - خودداري از بهکار بردن کلمات و تعابیري که شایسته جایگاه و شأن رفیع امام عصر(ع) نیست؛ 2
3. ذکر سلام و صلوات پس از نام بردن از آن حضرت و برخاستن به - هنگام بر زبان راندن نام آن حضرت و یاد کردن از ایشان؛ 2
هنگام بیان نام خاص ایشان. 3. پرهیز از طرح مطالب سست، واهی و بیاساس مروري اجمالی بر صدها کتاب روایی، کلامی،
تاریخی و... که محققان و دانشمندان شیعه و اهل سنت از سالها پیش از تولد و غیبت امام دوازدهم تا کنون در این باره نگاشتهاند 8
و نگاهی گذرا به حدود ششهزار روایتی که از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اهل بیت(ع) در زمینه موضوعات مختلف مرتبط با امام
عصر(ع) وارد شده، 9 نشان میدهد که اعتقاد به امام مهدي(ع) به عنوان آخرین حجت الهی و منجی آخرالزمان، در معارف اسلامی
از چنان مبانی و پایههاي عقلی و نقلی استوار و خللناپذیري برخوردار است که راه هرگونه انکار و تردید را بر مخالفان این اندیشه
میبندد و مدافعان این اندیشه را نیز از دست یازیدن به مطالب سست، واهی، خیالی و خواب و رؤیاهاي بیاساس براي اثبات
دومین جشنواره برترینهاي فرهنگ « حقانیت این اندیشه بینیاز میسازد. حضرت آیتاللَّهالعظمی فاضل لنکرانی در پیامی به
در این زمینه میفرماید: در اینجا تذکر این نکته را لازم میبینم که در این وادي اهل فکر و تحقیق باید معارف را به » مهدویت
صورت ناب و خالص و به دور از هرگونه حشو و زواید در اختیار مردم قرار دهند. باید از بیان امور سست و واهی و چه بسا کذب
که اساس اعتقاد مردم را متزلزل میکند اجتناب نمایند. در تثبیت حقیقت امامت هیچ نیازي به بیان رؤیاهاي کاذبه و حوادث غیر
صحیح نیست. باید در منابر از جذبههاي واقعی ولایت و آثار و کرامتهاي مسلّم الثبوت و حقیقی آن استفاده نمایند و به بیان دیگر
باید به دنبال تحکیم عقاید باشیم و نه فقط برانگیختن احساسات، که آن امري است غیر پایدار و گذرا. 10 تکیه بر مطالب سست و
بیبنیادي چون خواب و رؤیا براي ترویج و تبلیغ فرهنگ مهدوي، نه تنها مردم را همواره در سطحی نازل از ایمان و آگاهی قرار
میدهد، بلکه اعتقاد و باور آنها را نیز بسیار شکننده و آسیبپذیر میسازد؛ زیرا مردمی که تنها با بیان یک خواب و رؤیا جذب
موضوع مهدویت میشوند، با وقوع اندك خدشهاي در این نقلها دچار تزلزل و سردرگمی میگردند. با عنایت به مطالب یاد شده بر
1. تلاش در جهت - همگان لازم است که در تبلیغ و ترویج فرهنگ مهدویت و انتظار، به نحو شایستهاي به نکات زیر توجه کنند: 3
2. دقت و مراقبت کامل در نقل مطالب و - دفاع عقلانی از اندیشه مهدویت و انتظار و تبیین هر چه بهتر و دقیقتر مبانی این اندیشه؛ 3
3. پرهیز از مطرح - مباحث مهدوي، به ویژه حکایتهاي مربوط به تشرفات، و توجه به منابع و مستندات مطالب و مباحث نقل شده؛ 3
صفحه 22 از 62
ساختن خواب و رؤیاهایی که پایه و اساس محکم و متقنی ندارند، هر چند بسیار جذاب و اثرگذار باشند. 4. گشودن زوایاي جدید
در طرح مباحث مهدوي فراگیر شدن شور و شوق انتظار در جامعه ما و گرایش گروههاي مختلف اجتماعی به ویژه اقشار فرهیخته و
تحصیلکرده به مباحث مهدوي، ضرورت پرداختن عالمانه و متناسب با خواست و نیاز گروهها و اقشار مختلف اجتماعی به این
مباحث را دو چندان ساخته و رسالت مراکز، نهادها و گروههاي فعال در این حوزه را سنگینتر نموده است. بدیهی است که در
شرایط حاضر نمیتوان تنها با طرح مطالب و مباحث سنتی مهدویت آن هم در قالبها و اشکالی که پیش از این مرسوم بوده، نیاز روز
افزون جامعه به این مباحث را پاسخ داد. از این رو بر مبلغان فرهنگ مهدوي لازم است که با گشودن زوایاي جدید در طرح مباحث
مهدوي و پرداختن به موضوعات مختلف اجتماعی از منظر فرهنگ انتظار، ارائه اینگونه مطالب و مباحث را هم از نظر محتوا و هم
از نظر قالب دچار تحول سازند. امروزه میتوان از منظر علوم مختلف انسانی، از جمله جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی،
اقتصاد و حتی از منظر هنرهاي تصویري چون سینما به ارائه مباحث مهدوي پرداخت و با طرح موضوعات و مسائل جدیدي که تا
کنون در این حوزه مطرح نبوده توجه مخاطبان را جلب نمود. موضوعات و مسائلی چون آینده جهان و جهان آینده، اقتصاد جهانی،
عدالت اجتماعی، حکومت جهانی، جهانی شدن، آثار روانی و تربیتی انتظار، آسیبشناسی اجتماعی انتظار، منجیگرایی در سینما
و... . البته ورود به این حوزه نیازمند دقت، ژرفنگري و احاطه به مباحث مهدوي از یک سو و علم و اطلاع کافی از مبانی علوم
موردنظر از سوي دیگر است و لذا لازم است کانونها و مجامع مهدوي که قصد ورود به این حوزه را دارند، پیش ازهر اقدامی با
کارشناسان شناخته شده و مورد اطمینان مشورت نمایند، تا خداي نخواسته به دام التقاط یا ابتذال گرفتار نشوند. 5 . توجه به آفتها و
آسیبهاي اندیشه مهدویت اندیشه مهدویت و انتظار نیز چون هر اندیشه و آرمانی آفتها و آسیبهایی دارد که اگر به آنها توجه نشود و
بهموقع براي برطرف ساختن آنها اقدام نگردد میتواند آثار منفی و مخربی داشته باشد. البته این آسیبها میتواند در هر زمان متفاوت
از زمان دیگر باشد و از این رو مقابله با آنها نیازمند آسیبشناسی مستمر و روزآمد از سوي عالمان زمانشناس و مراکز فرهنگی و
تحقیقاتی حوزوي و دانشگاهی است. به نظر میرسد در حال حاضر فرهنگ مهدوي در جامعه ما با آسیبهاي مختلفی روبروست که
میتوان آنها را در ذیل دو عنوان کلی دستهبندي کرد: 1. عوامزدگی و سطحینگري؛ 2. روشنفکر زدگی و تأویلگرایی. امروزه
شاهد هستیم که گروهی از نویسندگان، سخنرانان و گردانندگان محافل و مجالس مذهبی براي جلب توجه عوام و جذب هر چه
بیشتر آنها به موضوع مهدویت، با به فراموشی سپردن فلسفه واقعی انتظار و کارکردهاي اجتماعی آن، مردم را صرفاً به نقل خواب و
رؤیا و حکایتهاي ضعیف و بیاساس مشغول داشته و با بستن باب هرگونه تعقل و تدبر در معارف مهدوي، برداشتهاي سطحی خود
از روایات را ملاك تحلیل و بررسی پدیده ظهور قرار دادهاند. سخنرانیها و آثار مکتوبی که از سوي این گروه ارائه میشوند،
مخاطبان جوان خود را از رسالت سنگینی که در برابر حجت خدا، حضرت صاحبالامر(ع) و مسئولیت بزرگی که در برابر اجتماع
خود دارند، غافل ساخته و آنان را به این اندیشه وامیدارد که تنها باید در خلوت خود در جستوجوي امام غائب بود و تلاش کرد
که با به دست آوردن ادعیه، توسلات و ختوماتی راهی براي تشرف خدمت آن حضرت پیدا کرد. قطعاً اگر این قبیل افراد به آرزوي
خود دست نیابند و راهی براي ملاقات با امامشان پیدا نکنند دچار دلزدگی و ناامیدي میشوند. خطر دیگري که این قبیل سخنرانیها
و آثار دارد این است که اعتقاد به مهدویت را در نزد کسانی که هنوز به حقایق شیعه و عمق اندیشه مهدویت پی نبردهاند، اعتقادي
موهوم و آمیخته با خرافه جلوه میدهد. گروهی دیگر از نویسندگان و سخنرانان که همه جهان پیرامون خود را تنها با عینک
مدرنیسم میبینند و همه حقایق هستی را با ملاك علوم تجربی و انسانی غربی تجزیه و تحلیل میکنند، به ارائه برداشتهاي
روشنفکرانه از قیام و انقلاب مهدي پرداخته و شاخصههاي دموکراسی لیبرال را ملاکی براي ارزیابی حکومت امام عصر(ع) قرار
دادهاند. این گروه تلاش میکنند که روایات مربوط به ظهور و حوادث پس از آن را به گونهاي تأویل و تفسیر کنند که با
چارچوبهاي بهظاهر علمی پذیرفته شده از سوي آنها هیچ تفاوتی نداشته باشد. آثاري که براساس دیدگاههاي این گروه عرضه
صفحه 23 از 62
میشوند، از یک سو اندیشه مهدویت و انتظار را در اذهان مخاطبان خود در حد یک اندیشه اجتماعی، چون دیگر اندیشههاي
اجتماعی، که چه بسا در آن جاي چون و چرا و نقض و ابرام نیز وجود دارد، تنزل داده و رفته رفته جوانان را نسبت به حتمیت و
قطعیت واقعه ظهور و کارآمدي آن دچار تردید میکند. و از سوي دیگر این اندیشه را از همه پشتوانههاي غیبی و الهی خود تهی
ساخته و امام مهدي(ع) را در قالب رهبر یک جنبش اجتماعی که چون هر رهبر اجتماعی دیگر گرفتار سازوکارهاي پذیرفته شده
جوامع بشري است، مجسم میسازد. چنانکه گفته شد هر یک از این دو دیدگاه آثار و پیامدهاي مخربی براي اندیشه مهدویت و
انتظار داشته و لطمات جبرانناپذیري به کارکردها و آثار این اندیشه وارد میسازد و از این رو لازم است که مبلغان و مروجان
فرهنگ مهدوي با درایت و تیزبینی از غلبه این قبیل دیدگاهها بر فعالیتهاي خود جلوگیري و با آثار زیانبار آنها مقابله کنند. 6. پرهیز
از درآمیختن فعالیتهاي مهدوي با اغراض جناحی و گروهی در سالهاي اخیر با گسترش فعالیتهاي مهدوي در جامعه، خیل وسیعی از
مردم، از گروهها و اقشار مختلف اجتماعی و با گرایشها و تمایلات متفاوت سیاسی، بیش از پیش به فرهنگ مهدویت و انتظار روي
آورده و به حضرت مهدي(ع) به عنوان پایانبخش همه ناامیدیها و نامرادیها و آخرین ذخیره شیعه براي رهایی همه جهان از تیرگیها
و پلیدیها دل بستهاند. از این رو بر همه مراکز، مؤسسات، هیأتهاي مذهبی و کانونهایی که به فعالیتهاي مهدوي مشغولند، لازم است
که در فعالیتهاي خود تنها رضایت حضرت صاحبالامر(ع) را در نظر داشته باشند و از درآمیختن این موضوع با هرگونه اغراض و
گرایشهاي جناحی و گروهی خودداري کنند؛ زیرا در این شرایط هر حرکتی که در جهت کسب منافع جناحی و گروهی و
بهرهبرداري سیاسی و حزبی از این گرایش ناب و خالص مردمی صورت گیرد، موجب از دست رفتن آخرین امید مردم، بدبین شدن
آنها به فعالیتهاي مهدوي و در نتیجه پراکنده شدن آنها از پیرامون مهمترین محور وحدت امت اسلامی میشود که این خود خطایی
جبرانناپذیر و گناهی نابخشودنی است. 7. رعایت اخلاص در عمل و پیراسته داشتن نیت کلیه فعالیتهایی که با هدف احیا، گسترش
و در نتیجه از جمله عبادات، بلکه از شایستهترین » انتظار فرج « و تعمیق فرهنگ مهدویت در جامعه صورت میگیرد از مصادیق بارز
آنها، به شمار میآید 11 ، از این رو در اینگونه فعالیتها چون هر عبادتی دیگر، نیت و اخلاص شرط اساسی بوده و بدون نیت
خالصانه این فعالیتها هیچ ثمري براي انجام دهندگان آنها نخواهد داشت. اما انجام فعالیت تبلیغی و ترویجی خالصانه براي امام
عصر(ع) مستلزم درك چند مطلب اساسی است که در اینجا برخی از آنها را یادآور میشویم: 1. مدیون بودن همه ما نسبت به امام
عصر(ع): استمرار هستی و بقاي همه ما بسته به وجود آخرین حجت الهی است؛ چرا که به فرموده امام باقر(ع): لو بقیت الأرض یوماً
بلا إمام منّا لساخت بأهلها. 12 اگر زمین یک روز بدون امامی از ما بماند اهلش را در خود فرو میبرد. و همه نعمتها و خیرات و
» دعاي عدیله « برکاتی که در عالم هستی نصیب ما میشود، به واسطه امام عصر(ع) و به طفیل هستی ایشان است. چنانکه در
میخوانیم: ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الأرض والسماء. 13 به بقاي او دنیا باقی است و به برکت وجود او
مردم روزي داده میشوند و به واسطه وجود اوست که زمین و آسمان پابرجاست. از این رو میتوان گفت که همه ما در زندگی
خود مدیون و وامدار امام عصر(ع) هستیم و ایشان نسبت به همه ما حق حیات دارند و به همین دلیل اگر موفق شویم که قدمی در
. راه ترویج و تبلیغ نام و یاد آن حضرت برداریم جز اداي بخش بسیار ناچیزي از دین خود نسبت به ایشان کاري انجام ندادهایم. 2
خدمت به امام عصر(ع) افتخار همه اولیاء و بزرگان: امام مهدي(ع) چنان جایگاه رفیعی در عالم هستی دارند که حتی ائمه
معصومین(ع) خدمت به ایشان را افتخار خود دانسته و آرزو میکردند که خداوند توفیق خدمت به آن حضرت را نصیبشان فرماید.
میفرماید: لا، ولو أدرکته لخدمته أیّام حیاتی. 14 خیر، »؟ آیا قائم به دنیا آمده است « : چنانکه وقتی از امام صادق(ع) میپرسند که
اما اگر او را درك کنم همه روزهاي زندگیام خدمتگزارش خواهم بود. با توجه به این موضوع کسی که توفیق خدمت به آرمانها
و اهداف فرهنگ مهدوي را به دست میآورد، نه تنها منتی بر امام عصر(ع) ندارد، بلکه باید خدا را به خاطر توفیقی که نصیب او
کرده شکر کند. 3. جاري شدن برکت در زندگی خدمتگزاران به امام عصر(ع): بدون تردید هرگونه فعالیتی که با هدف ترویج
صفحه 24 از 62
معارف اهل بیت(ع)، گسترش فرهنگ امامت و ولایت در جامعه و تعمیق عشق و ارادت مردم به خاندان رسالت صورت گیرد مورد
رضایت حضرت حق بوده و موجب نزول خیرات و برکات در زندگی انسان میشود. با نگاهی اجمالی به زندگی کسانی که عمر
خود را وقف خدمت به اهل بیت(ع) نموده و در این راه از استعدادها، تواناییها و امکانات مادي و معنوي خود حداکثر استفاده را
کردهاند، نشان میدهد که اینگونه افراد در زندگی خود از توفیقها و برکتهاي الهی بیشتري برخوردار شده و در فعالیتهاي فردي و
اجتماعی خود شاهد رشد و توسعه بیشتري بودهاند. رمز این مسئله نیز روشن است؛ چرا که به اعتقاد ما هرکس در راه امیر مؤمنان
علی(ع) و خاندان او قدم بردارد و آنها را در حد توان خود، یاري نماید، مشمول این دعاي پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه
معصومین(ع) نسبت به یاري دهندگان اهل بیت عصمت و طهارت خواهد شد که: أللّهمّ أنصر من نصره و اخذل من خذله. 15 خدایا
یاري کن هر کس که او (علی(ع)) را یاري کند و خوار کن هر کس که او را خوار کند. أللّهمّ أنصره وانتصر به لدینک وانصر به
أولیائک و أولیائه و شیعته واجعلنا منهم... و انصر ناصریه و اخذل خاذلیه. 16 خدایا او را (مهدي(ع)) یاري کن به وسیله او دینت را،
دوستانت را، دوستان او را و شیعیان و یاران او را یاري کن و ما را از ایشان قرار بده... و هرکس که او را یاري میکند یاري ده و
هر کس که او را خوار میکند خوار کن. توجه به نکات یاد شده، مبلغ و مروج فرهنگ مهدوي را از هرگونه انگیزه و غرضی جز
کسب رضایت حضرت ولیعصر(ع) و اداي وظیفه به ساحت مقدس آن حضرت فارغ میسازد و به او یاري میدهد که با نیت
خالصانه، به دور از هرگونه انگیزه مادي و بدون توجه به مدح و ذم این و آن به فعالیت در این حوزه بپردازد. 8. توجه دیدگاهها و
نظرات مراجع عظام تقلید در طول تاریخ پر فراز و نشیب شیعه افراطها و تفریطهاي فراوانی در موضوع مهدویت صورت گرفته و
جریانهاي انحرافی بسیاري در این زمینه شکل گرفتهاند. اما در همه این زمانها جریان قدرتمند فقاهت و مرجعیت شیعه به عنوان
یکی از اصلیترین شاخصهاي خط تعادل در اندیشه شیعی با همه این انحرافها و کجاندیشیهاي مقابله کرده و همواره مبلغ و مروج
اندیشه ناب برگرفته شده از تعالیم معصومین(ع) بوده است. از این رو بر گروهها و تشکلهاي فعال در حوزه مباحث مهدوي لازم
است که براي در امان ماندن از هرگونه افراط و تفریط در فعالیتهاي خود، همواره دیدگاهها و نظرات مراجع عالیقدر تقلید و
بزرگان حوزه علمیه را مدنظر داشته باشند و از انجام هر نوع فعالیت مغایر با اندیشه و دیدگاههاي ایشان پرهیز کنند؛ چرا که
براساس فرمایش امام عصر(ع) آنها حجت برهمه ما هستند: ... و أما الحوادث الواقعۀ فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانّهم حجتی
علیکم و أنا حجۀاللَّه علیهم. 17 ... و اما در رویدادهایی که [براي شما] پیش میآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها
حجت بر شما هستند و من حجت خدا برایشان هستم. 9. توجه به کارکردهاي مجالس و مراسم مهدوي جشنها و مراسمی که به نام
امام عصر(ع) و براي بزرگداشت یاد ایشان برپا میشوند، فرصت مناسبی براي تجدید پیمان با آن امام، یادآوري تکالیف و
رسالتهاي ما نسبت به آن حضرت، ترویج فرهنگ انتظار و آمادهسازي جامعه براي ظهور یگانه منجی عالم بشریت است. اما متأسفانه
در سالهاي اخیر بسیاري از این جشنها و مراسم کارکرد اصلی خود را از دست داده و به مجالسی خنثی، بیمحتوا و گاه ضد انتظار و
مروج سکون و رکود تبدیل شدهاند. حتی در مواردي دیده شده است که در این جشنها و مراسم اعمالی صورت میگیرد که
خلاف شرع آشکار و برخلاف خواسته حضرت بقیۀاللَّه الاعظم، ارواحنا له الفداء، است. اعمالی چون پخش موسیقیهاي مبتذل،
اختلاط زن و مرد، اسراف و تبذیر، اجراي نمایشهاي سخیف و بیمحتوا و... . در این شرایط وظیفه گروهها و تشکلهاي فعال در
حوزه فرهنگ مهدوي دو چندان شده و بر آنها لازم است که ضمن تلاش براي حفظ کارکرد اصلی مجالس و مراسم مهدوي از هر
عملی که بر خلاف احترام و قداست اینگونه مراسم و مغایر با خواستههاي امام عصر(ع) است جلوگیري نمایند. توجه به بیانات
صادر شده در این » مهدویت؛ جهان آینده و استراتژي انتظار « حضرت آیۀاللَّهالعظمی صافی گلپایگانی که خطاب به دومین همایش
زمینه راهگشاست. ایشان میفرماید: از این برنامهها که به عنوان جشن و مجالس چراغانی، شادباش، مدیحهسرایی، سخنرانی و
همایش برگزار میشود، باید در جهت اهداف عالی آن وجود مقدس و حجۀاللَّه یگانه زمان، بهرهبرداري شود و پیرامون شخصیت
صفحه 25 از 62
منحصر به فرد آن ولیّ خدا و ابعاد و اطراف و خصائص مأموریت بزرگی که بر عهده آن حضرت است و در حقیقت مکمل بعثت
همه انبیا و رسالات آسمانی است، تبلیغ کنند که همه این برنامهها موجب خشنودي و رضایت خاطر آن حضرت است و نیز همگان
را از کارها و اعمالی که باعث نگرانی و رنجش خاطر آن حضرت میشود، برحذر نمایند. 18 با امید به اینکه خداوند متعال به همه
ما توفیق فعالیت تبلیغی مهدوي، همراه با معرفت و خلوص کامل و به دور از هرگونه افراط و تفریط عطا فرماید. ماهنامه موعود
شماره 44 پینوشتها : 1 . شیخ عباس قمی ، مفاتیحالجنان، زیارت حضرت صاحبالامر به نقل از سیدبن طاووس. 2 . محمدباقر
4 . صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاي امام خمینی، . 3 . همان، ج 51 ، ص 121 . مجلسی، بحارالانوار، ج 36 ، ص 337 ، ح 200
7 . روزنامه جمهوري اسلامی، ویژه . 6 . همان، ج 24 ، ص 212 . 5 . بحارالانوار، ج 52 ، ص 331 ، ح 5 .208- قدسسره)، ج 12 ، ص 209
بزرگداشت آیۀاللَّه بروجردي و شیخ شلتوت. 8 . تنها در کتاب الذریعه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی افزون بر چهل کتاب و رساله
معرفی شده که از سوي فقها، متکلمان و محدثان بزرگ شیعه در طی قرون متمادي به رشته تحریر درآمده است. در » الغیبۀ « با عنوان
کتابنامههایی هم که در سالهاي اخیر به چاپ رسیده نزدیک به دو هزار کتاب که در زمینه مباحث مهدوي نوشته شدهاند معرفی
شده است. ر.ك: علیاکبر مهديپور، کتابنامه امام مهدي(ع). 9 . در کتاب منتخبالاثر حضرت آیۀاللَّه صافی گلپایگانی، نزدیک
به شش هزار روایات از طریق شیعه و اهل سنت در زمینه مباحث مختلف مرتبط با امام مهدي(ع) نقل شده است. 10 . مجله موعود،
.12 . شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمۀ، ج 2، ص 377 ، ح 1 ». أفضل العبادة إنتظار الفرج « .11 . سال ششم، ش 32 ، تیر 1381
13 . شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، دعاي عدیله. 14 . محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبۀ، . بحارالانوار، ج 23 ، ص 37 ، ح 64
ص 245 ؛ بحارالانوار ج 51 ، ص 148 ، ح 22 . شایان ذکر است که در برخی از کتابها این روایت به امام حسین(ع) استناد داده شده که
16 . مفاتیحالجنان، زیارت آلیاسین. 17 . ابوجعفر محمد بن علی بن . ظاهراً صحیح نباشد. 15 . بحارالانوار، ج 37 ، ص 126 ، ح 24
. 18 . مجله موعود، سال هفتم، شماره 40 ، آذر و دي 1382 . الحسین (شیخ صدوق)، کمالالدین و تمامالنعمۀ، ج 2، ص 483 ، ح 4
مهدي منتظر(ع) و پایان سیر تاریخ ظهور- 1
سامی بدري ترجمه: عبداللَّه امینی بیشتر فلاسفه پوزیتویست به ویژه مارکسیستها در سده نوزدهم و بیستم، درباره سنتها و مرحلههاي
تاریخ به بحث پرداختهاند. بهترین دستاوردي که مارکسیسم، به اندیشه بشري تقدیم کرد، اصل جبر تاریخی 1 و کوشش براي
کشف سنتها و مراحل تاریخ، نیز اهمیت شناخت قوانین آن براي پیشبینی مسیر حرکت تاریخ و پیامدهاي آن بود. مارکسیسم
درباره شناخت سنتهاي تاریخ و نقش آن در ارتقاي بینش و آگاهی انسان و تأثیر فعالیتهاي مثبت در رویکرد مرحله تاریخی که
انتظار آن میرود، نیز کاوش میکند. اما مارکسیسم با انکار وجود خداي متعال و تحریف دین الهی در برخورد و تعامل با پیامبران،
گرفتار لغزش شد، که پیامد آن، عدم موفقیت در کشف مراحل کلی حرکت تاریخ و شناخت سنتهایی است که مقطع کنونی و
گذار را به مرحله آینده انتقال میدهد و در پایان محتومی نگه میدارد. اندیشه بشري از راه افکار مارکسیستی، در سده 19 میلادي،
جبر تاریخی را درك کرد و به کشف مراحل و مقاطع جبري تاریخ و قوانین کلی آن پرداخت، اما در کشف خود به راه اشتباهی
رفت. 2 در مقابل، اندیشه نبوي، از آغاز پیدایش در بیش از هزار سال پیش، تصور خود از حرکت جامعه بشري را براساس جبر
تاریخی نهاد و اندیشهاي روشن از سنتها و مراحل تاریخ را تقدیم کرد. میراث دینی یهودیان و مسیحیان و مسلمانان، نصوص
مشترکی را درباره سنتهاي تاریخی به گزارش پیامبران، دربر دارد و پژوهشگران میتوانند بگویند باور دینی به سنتهاي تاریخی، از
مهمترین و اساسیترین اعتقادات مشترك میان ادیان سهگانه اسلام، یهودیت و مسیحیت است. مایلم تأکید کنم متون دینی که
میراث ادیان سهگانه مذکور است، اطلاعات یکسانی توسط شخصیتهاي تاریخی ارایه میدهد که حرکت و نهایت تاریخ براساس
آن پایهریزي میشود. بنابراین، در برابر ما فقط اندیشه مشترکی درباره نهایت سیر تاریخ نیست، بلکه اندیشههاي همخوان
صفحه 26 از 62
شخصیتهاي تاریخی است که از متون دینی به دست میآید. به سبب وجود متونی که از شخصیتهاي تاریخی سخن میگوید، قرائتها
و تفسیرهاي گوناگونی یافت میشود که ما را در برابر مصداقهاي مختلفی از یک اندیشه قرار میدهد. البته راه گفتوگوي آرام
علمی براي ادیان سهگانه و گرایشها و مذاهب، براي راهیابی و وصول به قرائتی یکسان از متون، باز است. پس از این مقدمه میتوان
گفت: به اعتقاد شیعه، وجود مهدي موعود، حجۀبنالحسنالعسکري، فرزند حسین مظلوم و شهید، با مراحل و سنتهاي سیر تاریخ
مرتبط است، چنانکه این سخن را تمامی پیامبران توسط متون اساسی مانند قرآن و تورات و انجیل گفتهاند. سیر اعتقادات شیعی، به
محمدبن « گواه میراث معتبرش، مدعی است که مهدي موعود(ع)، قهرمان پایان تاریخ است. متون شیعی، مهدي موعود(ع) را
میداند. متون دینی مسیحی و یهودي نیز وي را مشخص کردهاند. گواه اندیشه ما، » الحسن العسکري، فرزند حسین مظلوم شهید
تأکید قرآن است که پایان درخشان تاریخ، به خواست خدا حتمی است و خداوند در قرآن و کتابهایی که بر پیامبران پیشین
فرستاده، آن را بیان کرده است. قرآن تأکید دارد که خبر بعثت پیامبر مکی، در تورات و انجیل هست. اهل بیت(ع) در سخنان خود
تأکید دارند که کتابهاي پیشین [تورات و انجیل] به محمد و اهل بیتش بشارت داده است. علی و حسین و مهدي(ع) در این کتابها
نام برده شده است، چنانکه از پیامبر(ص) نام برده شده است. اعتقاد مشترك ادیان سهگانه آسمانی درباره پایان تاریخ پیروان ادیان
سهگانه آسمانی (مسلمانان، مسیحیان و یهودیان) باور دارند آینده نهایی مسیر زندگی خاکی، پیروزي ایمان بر کفر، حاکمیت حق
و علم و عدالت اجتماعی و عبادت خداي متعال، وراثت زمین به صالحان، پایان خرافات و گمراهی و ستم و تمامی گونههاي
انحراف است. نیز اتفاقنظر دارند شخصی که خداوند عهد و پیمانش را به دست او تحقق میبخشد، از فرزندان ابراهیم بوده است و
شریعتی که بدان حکومت میکند، آیین موسی نیست، بلکه دین پیامبري است که خداوند در آخرالزمان، وي را مبعوث میکند و
امیها [اهالی مکه (امالقري)] منتظر اویند. 3 در قرآن کریم (سوره انبیاء( 21 ) آیه 105 ) آمده است: و ما بعد از تورات، در زبور
[داوود] نوشتیم [و در کتب انبیاي پیشین وعده دادیم] که بندگان نیکوکار من، ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. مزمور
37 کتاب مقدس خطاب به داوود چنین میگوید: کار اشرار تو را نگران نکند و بر گناهکاران حسرت مبر؛ زیرا مانند گیاه، زود
پژمرده میشوند و مثل علف سبز، تند خشک میگردند. بر پروردگار توکل کن و کار خیر انجام بده. با خیال آسوده، در زمین
سکنی گزین و امانتدار باش. به پروردگار امیدوار باش تا آرزوي قلبیات را برآورد. راهت را براي پروردگار خالص ساز و بر او
توکل کن تا کارت را برعهده گیرد و بیگناهیات را مانند نور، آشکار کند و مثل خورشید تابان، حقت را ظاهر سازد. در پیشگاه
پروردگار، آرام گیر و با شکیبایی، در انتظار [فرمان] وي باش و به آنکه به کمک نیرنگ، در تلاشش موفق میشود، حسرت مبر.
خود را از غضب نگهدار و خشم را ترك کن و براي انجام شر، متهور مباش؛ زیرا اشرار درمیمانند، اما نیکوکاران، خیرات زمین را
به ارث میبرند و به فیض صلح و سلامت میرسند... خیر کمی که راستگو داراست، بهتر از ثروت بسیار اشرار است؛ زیرا دستان
اشرار به زودي میشکند، اما پروردگار نیکوکاران را پشتیبانی خواهد کرد. پروردگار به روزگار افراد با کمال، آگاه است و تا ابد،
میراثشان پاینده خواهد بود... از شر دور باش و خوبی کن که تا ابد آرام باشی؛ زیرا پروردگار عدالت را دوست دارد و از پارسایان
حمایت و تا ابد آنان را حفظ میکند. اما ذریه اشرار نابود میشوند. درستکاران، خیرات زمین را به ارث میبرند و تا ابد در آن
میمانند. دهان راستگو، همیشه سخن حکمتآمیز میگویدو به سخن حق، برتري مییابد. آیین معبودش، در دلش ثابت است و
گامهایش متزلزل نیست. شریر در کمین درستکار است و تلاش در کشتن وي دارد، اما پروردگار نمیگذارد او به چنگ شریر افتد
و به وقت محاکمه، محکوم گردد. منتظر [فرمان] پروردگار باش و همیشه در راهش رو، تا مقامت را رفیع کند و زمین را مالک
شوي و شاهد نابودي اشرار باشی. میبینم شخص شریر [که در دنیا به ظاهر] پرثمر و پرسایه مانند درختی سبز و ریشهدار در زمین
اصلی خود است، پس از مدتی، دیده نمیشود. به دنبال آن هستی، ولی اثري از آن نمییابی. کمال را در نظر گیر و مستقیم بنگر؛
که پایان چنین انسانی، سلامت است. اما همگی عصیانگران هلاك میشوند و نهایت اشرار، فناست، لیکن رهایی و رستگاري
صفحه 27 از 62
نیکوکاران، از جانب خداست و او به هنگام تنگی، دژ و امان آنان است. به حق، پروردگار کمکشان میکند و از اشرار نجاتشان
میدهد و رهایی میبخشد؛ زیرا زیر حمایت پروردگارند. اختلافنظر مسلمانان، مسیحیان و یهود در هویت رهبر موعود الهی و
کتاب وي در هویت شخصی که خداي متعال به دست وي، رخداد بزرگی را که انتظار میرود، به اجرا میگذارد، اختلافنظر
است. مسلمانان، یهود و مسیحیان، نظرات گوناگونی درباره امتی که رهبر بزرگ الهی، از آن است و شریعت الهی که بدان عمل
میکند، دارند. همگی مسلمانان معتقدند وي از ذریه اسماعیل و از فرزندان محمد(ص) و از نوادگان فاطمه، دخت پیامبر است و
امت این رهبر [موعود]، امت محمد است و آیینش، شریعت محمد(ص) میباشد. ابیداود و ابنماجه و ابنحنبل و طبرانی و حاکم
در مستدرك و دیگران از قول پیامبر روایت کردهاند: اگر از دهر (دنیا) جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند مردي از اهل بیتم را
برمیانگیزاند که زمین را چنانکه پر از ستم شده است، پر از عدل و داد خواهد کرد. نیز فرمود: مهدي از عترت من، از فرزندان
فاطمه است. اما یهود و مسیحیان معتقدند که وي از ذریه اسحاق، از فرزندان یعقوب و از نوادگان داود است. مسیحیان میگویند:
این رهبر (موعود) اسراییلی، مسیح عیسی بن مریم است که به دست یهود کشته شد. خداي متعال، وي را زنده کرد و از میان
مردگان برانگیزاند و به آسمانش برد و در آخر دنیا، وي را میفرستد تا توسط وي، وعدهاش را تحقق بخشد. یهودیان میگویند:
وي (رهبر موعود) هنوز زاده نشده است. آیه 20 اصحاح (سوره) 17 سفر تکوین (پیدایش) به وعده خداي متعال به اسماعیل اشاره
دارد: اي اسماعیل! سخنت را درباره وي [رهبر موعود] شنیدم. منم آنکه مبارکش میگردانم و رشدش میدهم و توانش را بسیار
مفسر یهودي در حاشیه بر این آیه میگوید: از ،» حنان ایل « . بسیار میکنم و دوازده رهبر میزاید و امت عظیمی قرارش میدهم
پیشگویی این آیه، 2337 سال گذشت تا عرب (سلاله اسماعیل) [با ظهور اسلام در سال 624 م] امتی عظیم گردند. در این مدت،
اسماعیل مشتاقانه منتظر بود وعده الهی محقق شود و عرب بر عالم چیره گردند. ولی ما که ذریه اسحاق هستیم، تحقق وعده الهی
که به ما داده شده بود، به سبب گناهانمان، به تأخیر افتاد، اما حتماً وعده الهی، در آینده محقق خواهد شد. پس نباید نومید شویم. 4
شکوفه میروید و از ریشهاش، شاخه سبز میشود. روح پروردگار، روح حکمت و » یسّی « در سفر اشعیا، 111 آمده است: از تنه
مستقر میشود و شادياش در تقواي پروردگار » یسی « هوشمندي، روح مشورت و توان، روح معرفت و ترس از پروردگار، بر
خواهد بود. به آنچه چشمانش میبیند، قضاوت نخواهد کرد و به آنچه گوشهایش میشنود، حکم نخواهد نمود. براي مسکینان، به
عدل قضاوت میکند و براي بینوایان زمین، به انصاف حکم مینماید. با دهان و زبانش، زمین را مجازات خواهد کرد و به نفسی که
از میان لبانش بیرون میشود، منافق را میمیراند. او لباس نیکی میپوشد و کمربند امانتداري میبندد. در نتیجه [و در پرتو حکومت
عادلانهاش] گرگ با میش خواهد زیست و پلنگ در کنار بره خواهد نشست و گوساله و شیر درنده همدم خواهند شد و همه
حیوانات با هم چرا خواهند کرد و بچه خردسالی، همگی را خواهد راند. گاو و خرس با هم به مرتع خواهند رفت و کرههایشان
کنار هم خواهند بود. شیر درنده مثل گاو، علف خواهد خورد و کودك شیرخواره، در امنیت، کنار لانه مار، بازي خواهد کرد و
بچه خردسال، دستش را داخل لانه افعی میکند و بدو آسیبی نمیرسد. در هر کوه قدسی، آدمیان اذیت نمیشوند و بدي نخواهند
پرچمدار » یسی « کرد؛ زیرا زمین، از معرفت پروردگار پر خواهد شد، چنانکه دریا از آب پر است. در آن روز، اصل و نسب
رفیع » یسی « زیر پرچم وي خواهند آمد و بدو نظر خواهند داشت و جایگاه (Gentiles) ، [هدایت] امت خواهد بود و همگی مردم
خواهد شد. آیا رهبر موعود از فرزندان اسحاق یا اسماعیل است؟ تفصیل سخن در اختلاف مسلمانان و مسیحیان و یهود، با تحقیق
در این مسئله ممکن است: پیامبري که امیها [مردم یا اهالی امالقري (مکه)] منتظر اویند، عیسی است یا محمد(ص)؟ وارث ابدي
امامت ابراهیم کیست؟ آیا اسماعیل و ذریه برگزیده وي هستند یا اسحاق و فرزندان برگزیده او؟ و رهبر الهی که بیآنکه گناهی
کرده باشد، کشته میشود و کشتن وي سبب هدایت بسیاري خواهد شد، کیست؟ چنانکه کشته شدن وي سبب حفظ و نشر دین
میشود و نسلی از ذریه او، روزگار درازي خواهند زیست و آینده روشن تاریخ بشریت، به دست آنان محقق خواهد شد. علماي
صفحه 28 از 62
»؟ پیامبر آخرالزمان کیست « و »؟ رهبر موعود از نسل کیست « مسلمان و بسیاري از علماي یهودي و مسیحی، درباره این پرسش که
به تفسیر » پولس « مسیحیان پیرو ،» کشته شدن رهبر موعود « بحث کرده و پیروي خود از پیامبر و اهل بیتش را اعلام نمودهاند. 5 درباره
متونی پرداختهاند که از مرد دردها و رنجها سخن میگوید و چنانکه قوچ ذبح میشود، کشته خواهند شد. اینان معتقدند وي عیسی
بن مریم است. اما تطبیق متون، متناسب با او نیست؛ زیرا عیسی، ذریه و نسلی نداشت که روزگار دراز یا کوتاهی زندگی کنند.
اختلاف شیعه و سنی درباره رهبر موعود شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکري است که سال 256 ق. متولد شد و
پدرش [امام] حسن عسکري بر امامت وي تصریح کرده است. سپس به اذن خدا، او غیبت صغري و کبري مانند عیسی نمود. غیبت
صغري هنگامی بود که خدا، وي را از نیرنگ حکومت عباسی نجات داد. وي از هنگام تولد، مخفی میزیست و پدرش او را [از
دیدهها] پنهان میکرد، پس از وفات پدرش در سال 261 ق. شیعیان را توسط وکیلانش (نواب اربعه) راهنمایی میکرد. نیابت اینان
69 سال ( 261 تا 329 ق.) به طول انجامید. غیبت کبري، پس از وفات نایب چهارم (علی بن محمدالسمري) آغاز شد. به هنگام
وفات، وي به شیعه گفت: نایبی خاصی پس از او نخواهد بود تا خداي متعال، ولیاش را در آخر زمان ظاهر کند. سنیها معتقدند
مهدي هنوز متولد نشده است و در آخرالزمان به دنیا میآید. تفصیل سخن در اختلاف شیعه و سنی درباره ولادت رهبر موعود و
اینکه وي فرزند [امام] حسن عسکري است یا در آینده متولد میشود، با تحقیق در این مسئله ممکن است. پیامبر جانشین و
اوصیایی معصوم دارد و نقل سخن پیروان از امامانشان پذیرفته میشود؛ زیرا مانند پیروان مذاهب دیگرند که به نقل از رهبران
مذهبی خود، مسایل فقهی و تاریخی را روایت میکنند. تمامی شیعه از زمان قدیم، اتفاقنظر دارند که پیامبر از امامان نام برده،
شمارشان را گفته و هر امام، امام بعدي را معرفی کرده است. [امام] حسن عسکري خبر داده است فرزندي دارد که جانشین وي و
7 است. دلیل شیعه بر » حدیث سفینه « 6 و » حدیث ثقلین « ، مهدي منتظر است. گواه شیعه بر بیان امامت الهی اهل بیت توسط پیامبر
9 و » حدیث غدیر « ، 8 است و گواه بر اینکه نخستین امامان الهی، علی سپس حسن، بعد حسیناند » حدیث اثنیعشر « ، شمار امامان
است که همگی در احادیث معتبر سنی روایت » حدیث الحسن والحسین سبط من الاسباط « و » حدیث کسا « 10 و » حدیث منزلت «
شدهاند. گواه امامت نه فرزند [امام] حسین، احادیث وصیت در کتابهاي معتبر شیعه است، مانند فرمایش امام باقر(ع) که کلینی
روایت کرده است: یکون تسعۀ ائمۀ من ذریۀ الحسین بن علی، تاسعهم قائمهم. نه امام از فرزندان حسینبن علیاند، که نهمی قائم
است. امام صادق فرمود: آیا میپندارید اوصیاي ما هر که را بخواهند وصی میکنند؟ نه، واللَّه! این عهد و گفتهاي بهجا مانده از
رسولاللَّه(ص) درباره امامی پس از امامی دیگر است تا به وي [مهدي موعود(ع)] پایان پذیرد. در خبري دیگر است: تا به
است که امام علی به نقل از پیامبر، » جفر « و » جامعه « صاحبالامر ختم شود. 11 مشخصه سیره ائمه نهگانه، در اختیار داشتن کتابهاي
در دیدارهاي خصوصی که داشتند، نوشت و اخبار غیبی و کراماتی که از امامان دیده شد که جز از برگزیدگان مورد تأیید
خداوند، ساخته نیست. برادران اهل سنت کوشیدهاند ادعاي نام بردن امامان و نخستین امام؛ یعنی علی(ع)، توسط پیامبر را رد کنند.
اینان میگویند: احادیث نبوي که گواه ادعاي شیعه است، دلالت ندارد یا سند آن ضعیف است، اما علماي شیعی با سنیها مناقشه
کرده، اشتباه اهل سنت را بیان کردهاند. برخی فرقههاي شیعی به ویژه زیدیه، امامت دوازده امام را نپذیرفتهاند، اما علماي شیعی
بدانان پاسخ دادهاند. برخی نویسندگان معاصر نیز میگویند: مهدي متولد نشده است؛ زیرا فقط یک فرقه از دوازده فرقه پیرو حسن
در کتاب فرقالشیعه و اشعري شیعه در المقالات والفرق گفتهاند. » نوبختی « عسکري، معتقد به ولادت مهدياند. این مطالب را
جواب اینان را به تفصیل در کتاب حول امامۀ اهلالبیت و وجودالمهدي دادهام. غیبت به معناي وانهادن عمل به احکام اسلامی
نیست غیبت به معنی توقف عمل به احکام اسلام نیست. چگونه میتواند چنین باشد، در حالی که وجود اوصیاي پیامبر، براي حفظ
اسلام است تا راهی صحیح براي کسانی باشد که میخواهند به دین عمل کنند. امامان این وظیفه را به بهترین صورت انجام
دادهاند، بدینسان که گروهی امین را براي فراگیر علوم تربیت کردهاند. پذیرش حکومت بر جامعه اسلامی توسط امامان، جزیی از
صفحه 29 از 62
فعالیتهاي اینان بود، اما شرط اساسی براي پذیرش حکومت، که وجود یاورانی شایسته و پیرو امامان است، فراهم نشد. چنانکه امیر
مؤمنان فرمود: أما والذي فلق الحبّۀ و برءالنسمۀ، لولا حضور الحاضر و قیام الحجۀ بوجود الناصر... لألقیت حبلها علی غاربها و لسقیت
آخرها بکاس أوّلها. سوگند به آنکه دانه را شکافت و بشر را آفرید! اگر بیعتکنندگان نبودند و یاران، حجت بر من تمام
نمینمودند... رشته کار را از دست میگذاشتم و پایانش را چون آغازش میانگاشتم. غیبت امام، راه چارهاي الهی در برابر مکر
عباسیها بود که خواستند امام را بکشند، اما خداي متعال میخواست او را حفظ و براي روز موعود ذخیره کند. بارزترین حکمت
غیبت و سر آشکارش در مورد امت ویژه (شیعه اهل بیت) دادن فرصتی به میراثداران ائمه بود که مسئولیت فکري و علمی و
سیاسی خود را براساس فهم بشر غیر معصوم، از قرآن اجرا کنند و میراث فکري را که تجربه معصومانه پیامبر و امامان برجا گذاشته
بود، بپرورند. اندیشه بازگشت معصوم غایب در آخرالزمان و ظهور دوباره وي در صحنه اجتماعی و سیاسی، براي ارزیابی تجارب
گذشته غیر معصومانه بشر و نیز کشف میزان تأثیر و صدق تعبیر و درستی تجربههاي بشر و تحقق وعده الهی [در برقراري عدالت
کامل و حکومت صالحان] است. 12 مفهوم انتظار فرج، مربوط به مهدي محمد بن حسن عسکري است که رانده شده و مخفیانه
زیست و هنوز وجود شریفش در این حال است. خدایا! در فرج ولیات؛ حجۀبنالحسن، تعجیل فرما! و ارتباط فرج به امت از آن
روست که مهدي موعود(ع)، رهبر معصوم آنان است که براي انجام وظیفه خاص الهی آماده شده است. تقدیر خداست که پایان
سرنوشت زمین، چنین باشد و حضرت عیسی(ع) او را کمک کند. بنابراین، حکمت وجود این اعتقاد در شیعه روشن میشود، گرچه
× : سنیان به مهدي موعود(ع) و غایب که رانده شده و نگران [وضع امت] است، ایمان ندارند. ماهنامه موعود شماره 44 پینوشتها
برگرفته از فصلنامه انتظار، سال اول، شماره اول. 1 . دو نوع جبر داریم: جبري طبیعی؛ یعنی وجود روابط ضروري ثابت در طبیعت
که موجب میشود وجود هر پدیده طبیعی مشروط به پدیدهاي قبلی یا پدیدهاي همراه باشد. به دلیل فراگیر بودن نتایج استقراي
علمی، اعتقاد به جبر ضروري است. اگر اعتقاد نداشته باشیم پدیدههاي طبیعی، مطابق نظام همیشگی است، نمیتوانیم نتایج استقراء
را فراگیر بدانیم. نوع دوم: جبر تاریخی است که مقصود وقوع ضروري رخداد یا رویکردي تاریخی است؛ یعنی اگر شرایط فراهم
شود، حتماً رخداد یا رویکرد تاریخی پیش خواهد آمد. در اندیشه بشري، دو نظر در مورد جبر تاریخی هست. نظري که معتقد به
جبر تاریخی است و به شناسایی احکام کلی که میتواند حوادث آینده را پیشگویی کند، فرامیخواند. نظر بعدي، منکر جبر تاریخی
و مدعی است قوانین کلی تاریخ را نمیتوان شناخت و پیشگویی حوادث یا رویکردهاي تاریخی براساس آن ممکن نیست. ر.ك:
به » مارکس « 41 . انتساب ù36. 2- فلسفۀالتاریخ، محمود صبحی، صص 55 ؛» التاریخیۀ « و » الحتمیۀ « المعجم الفلسفی، اصطلاح
جامعه بشري به مرحلهاي میرسد که تمامی اختلافات « یهودیت، قبل از الحادي بودن وي، ما را ملزم میکند فهم وي از جبر را که
از دین بدانیم که در مدت طولانی از زندگیاش » مارکس « به سبب تأثیر » اجتماعی برطرف شده، همدلی و صلح حاکم میشود
پايبند دین بود. 3 . در انجیل یوحنا ( 146 ) هست که وقتی مردم نشانهاي را که عیسی آورد دیدند، گفتند: این مطلب حقی است و
انتظار پیامبر در سدهها و تاریخ « : وي پیامبري میباشد که به جهان خواهد آمد. در حاشیه چاپ دارالمشرق، محقق چنین مینویسد
Third ,R.meir ziotowitz ,by R.hossonScherman ,The .» اخیر، در جوامع و محیطهاي مختلف رواج داشت
نگارنده (Chananel) » حنان ایل « chvmash ,The stone edtion .4 p.76 .1994 :edtionfirst impression
و اسفار پنجگانه نخست تورات » تلمود « مطلب مذکور، بزرگ علماي یهود در قیروان ( 1055 م / 447 ق.) و مؤلف مشهورترین تفسیر
662 ق.) تفسیر - م./ 5741 Bachya«، (1263- بکیا 1340 « است. مفسران پس از وي، بسیاري از آرائش را گواه آوردهاند، از جمله
را دربر دارد. 5 . ابن » جنان ایل « وي دربردارنده چهار شیوه تفسیري است: ظاهري، کلاسیکی، فلسفی و صوفی. تفسیر وي، آراي
بسیاري از یهودیانی که به دین اسلام تشرف پیدا کردهاند، اشتباه نموده و پنداشتهاند امامان، دوازده « : 729 ق.) میگوید - تیمیه ( 661
ر.ك: البدایۀ والنهایۀ، ابنکثیر، ج 6، ص 250 ، چاپ .» رهبري هستند که فرقه رافضه بدان میخوانند و از اینان پیروي کردهاند
صفحه 30 از 62
إنی تارك فیکم الثقلین کتاب اللَّه و « . 6 . 1 و 10 - 1؛ بصائرالدرجات، صفار، ص 470 ، ح 2 - نخست. الکافی، ج 1، ص 277 ، ح 4
یکون بعدي من الخلفاء عدة نقباء بنیاسرائیل، اثنا عشر خلیفۀ، کلّهم من « . 8 .»... مثل أهل بیتی کمثل سفینۀ نوح « . 7 .»... عترتی
؛1- 11 . الکافی، ج 1، ص 277 ، ح 4 .»... یا علی! أنت منّی بمنزلۀ هارون من موسی « .10 .» من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه « . 9 .» قریش
.33- 12 . شبهات و ردود، سامی بدري، ج 3، صص 24 . 1 و 10 - صفار، بصائرالدرجات، ص 470 ، ح 2
بازتاب بنیادگرایی آمریکایی در سیاست خارجی آمریکا
میشیگان آمریکا، از پژوهشگران برجسته علوم اجتماعی و از صاحبنظران « دانشگاه امید » اشاره : آقاي دکتر دن لایدینز استاد
گروه » مذاهب مسیحی، بهویژه جریانات اصولگراي آمریکایی (معروف به مسیحیت صهیونیستی) است. متن حاضر بنا به درخواست
براي ایراد در اجلاس بیروت در سال 2003 آماده شده بود، اما چون آقاي دن لایدینز به « عربی گفتوگوي اسلام و مسیحیت
دلایلی نتوانست در این اجلاس شرکت کند آن را به صورت مکتوب به این اجلاس ارائه نمود. در قسمت اول این مقاله، نویسنده
پس از بیان اجمالی ریشههایی بنیادگرایی آمریکایی، چهار رویکرد مهم این جریان را به شرح زیر برشمرد: 1. احساس برگزیدگی
الهی (برگزیده شدن از سوي خداوند)؛ 2. احساس عمیق به این که ظرف زمانی حاضر، دوره شرارت و بدي است و این که فرجام
جهان نزدیک شده است؛ 3. پیوند اقلیمگرایی جنوبی میان مذهب محافظهکار و سیاست محافظهکار؛ 4. باور به اینکه فقط
بنیادگرایی است که درك و فهم کامل و مطلقی دارد و تمام فرقههاي مسیحیت و سایر ادیان در اشتباهاند. نویسنده در قسمت پیشین
مورد اول و دوم از این رویکردها مورد بررسی قرار گرفت و در این قسمت به بررسی سایر این رویکردها خواهد پرداخت. در پایان
این مقاله نیز شاهد ملاحظات آقاي محمد سماك، دبیر گروه عربی گفتوگوي اسلام و مسیحیت، نسبت به مقاله آقاي دکتر
لایدینز خواهیم بود. سیاست عدم تمرکز بر جنوب یکی از حقایق مربوط به سیاست آمریکا این است که بوش رئیسجمهور این
کشور به شدت از حمایت و پشتیبانی ایالتهاي جنوبی آمریکا بهره میبرد، وي به عنوان فرماندار سابق ایالت تگزاس، زندگی
خویش را به گونهاي بنا نمود، که توقعات فرهنگی جنوبیها را برآورده سازد و از آنجا که بنیادگرایی آمریکا نقش مهمی در
شکلدهی فرهنگ جنوبیها داشته است، بنابراین استراتژي سیاسی جنوبی بوش بهطور اساسی متحول و دگرگون شد تا به حمایت
سیاسی بنیادگرایان دست یابد. معروف بود که بوش پدر در حزب جمهوریخواه، سیاستمداري میانهرو است و رابطه اندکی با
بنیادگرایان آمریکایی دارد، در حالی که اهمیت آنها در حزبش همچنان رو به افزایش بود. همین باعث شد تا این اعتقاد بهطور
گسترده بهوجود آید که شکست جورج بوش در دستیابی به حمایت و پشتیبانی این گروه نقش بسزایی در شکست او مقابل کلینتون
رئیسجمهور پیشین آمریکا داشته است. به همین دلیل بوش پسر به هیچ عنوان نمیخواهد، حمایت بنیادگرایان را از دست بدهد.
تحلیلگر مطبوعات در مجله نیوزویک پیرامون این حقیقت چنین میگوید: مسیحیان مؤمن به کتاب مقدس « هاروارد وینمن »
بزرگترین حامیان بوش هستند و دستیابی به حمایت و پشتیبانی ایشان در سال آینده و تشویق آنها جهت شرکت هر چه گستردهتر
در انتخابات از مهمترین اولویتهاي کارل راف، مشاور سیاسی رئیسجمهور آمریکا، بوش است. او مشغول جلب حمایت ایشان از
طریق اتخاذ اقدامات قضایی از قبیل تأکید بر حق حیات (مبارزه با سقط جنین)، ارائه پیشنهاد منع شبیهسازي انسان و ارائه برنامه 15
میلیون دلاري جهت مبارزه با بیماري ایدز در آفریقا است. این طرح سعی میکند، رضایت مبلغان مسیحی را که خواستار نجات
روح بشریت و نجات محاصره شدگان در آنجا هستند جلب کند. و این همان اصلی است که مسیحیان مؤمن به کتاب مقدس
خواهان به رسمیت شناخته شدن آن هستند. آنها بزرگترین حامی بوش در جنگی هستند که صدام را از پیش رو بردارد، حتی اگر
این جنگ، جنگ یک طرفه باشد. با وجود اینکه بنیادگرایان فقط چیزي حدود 15 تا 20 درصد جمعیت آمریکا را تشکیل
میدهند، با این حال حمایت قدرتمند و فعال ایشان از بوش باعث میشود تا امکان پیروزي وي در انتخابات فراهم آید؛ به همین
صفحه 31 از 62
شدهاند. جزمیت بنیادگرایان « متحد » دلیل حزب جمهوریخواه و دولت بوش در اتخاذ استراتژي انتخاباتی جنوب با هم
یکی از مسائل بنیادگرایان که به نظر میرسد، تأثیر چندانی در حیات سیاسی بوش (Fundamentalists Exclusivism)
ندارد (اگر چه بر ایمان شخصی او سایه افکنده است) ادعاي ایشان مبنی بر آگاه و مطلع بودن بر تمام مسائل مرتبط با ایمان آگاه
با اینکه ایمان بوش او را وامیدارد تا از چشمپوشی مذهبی صرفنظر نکند و با آنها مدارا « بروك هایر » هستند. بر حسب گفته
ننماید، اما این بدین معنا نیست که دید تمام فرقههاي مذهبی و گروههاي فرهنگی را نسبت به جهان رد کند. تعدادي از کارشناسان
تفسیر خبري سیاسی در اینترنت) بر نکات ) Slate تهیه کننده برنامه « استفان والدمن » . و مفسران به این حقیقت اذعان داشتهاند
ذیل تأکید میکند: بوش بهجز دعوتی که پس از حوادث یازده سپتامبر کرد و آن را حمله صلیبی علیه تروریسم نامید که البته
بعدها بابت آن عذرخواهی هم کرد عبارات و کلمات رسایش را در مقابل اسلام با دقت انتخاب نموده است. دولت آمریکا با
دقت و مهارت بسیار سخنرانیهاي چندي را نوشت که در آن آشکار میساخت، ایالات متحده حتی هنگام تعقیب اسامهبنلادن و
اشغال عراق جنگی با اسلام 1 ندارد!! من او را تأیید میکنم. چون از وقتی که فرماندار ایالات تگزاس بود، دوستانی در میان
مسلمانان و دیدگاهی دوستانه نسبت به اسلام 2 داشت و اکثر مواقع در سخنرانیهاي خویش به کلیساها و مساجد و معابد اشاره
میکرد. اما اگر من یکی از مسلمانان خاورمیانه بودم و برخوردش را با فرانکلین گراهام میدیدم، به هیچ وجه بوش را تأیید
نمیکردم. بوش از خلال سیاست جنوبیاش و گرایش او به بنیادگرایی از یک سو و تمایل او به دستیابی به دوایر انتخاباتی از سوي
دیگر، سعی میکند نقش متعادلی را در برنامهاش بازي کند و در همان زمان که اسلامگرایان مبارز را به مبارزه میطلبد، مسلمانان
از این حقیقت چنین سخن میگوید: بوش بهسان بسیاري از محافظهکاران (در دهه هشتاد و نود) که « لراك هایر » . را تهدید نمیکند
خداوند را به خاطر دشمنانشان شکر میکردند، با فرهنگها نمیجنگند، اما او در ایمانش ثابت قدم و راسخ است. به کجا میرویم؟
یکی از شرایط تأثیرگذار بر بنیادگرایی، صرفنظر از اینکه این شرایط مسیحی باشد یا نه، تکیه این مکتب بر دیدگاههاي تأویل
ناپذیر و نامتغیر نسبت به جهان است. چنین دیدگاهی در جامعهاي که دولت در آن حاکمیت مطلق داشته باشد، به چشم میخورد.
این دیدگاه خشک و تأویل ناپذیر از یاران و پیروان خود میخواهد، توجه چندانی به افکار و اندیشههاي مخالف نکنند و در عین
مقبول نزد ایشان میپردازد، تعامل و همکاري چندانی نداشته باشند. درباره « حق » حال با افکار مردم و شرایطی که به ستیزهجویی با
بنیادگرایان آمریکا باید گفت، تمرکز این جنبش بهطور اساسی بر منطقهاي خاص در کشور عامل تاریخی مهمی در آن به شمار
میآید. همچنین ارتباط قوي و مستحکم جنبش با جنوب آمریکا باعث شد، بنیادگرایان در مناطق دیگر کشور نیز به لهجه جنوبیها
سخن گویند و سرودها و ترانههاي جنوبیها را بسرایند و به موعظه کشیشان جنوبی گوش دهند. بیشک، عاملی که باعث میشود
این جهان بسته، در برخی مواقع باز باشد، رودررویی یا مقابله با جهان قدرتمند و متکی به خویش است که هر آن در حال تغییر و
تحول است. بنیادگراي مسیحی فکر میکند، انسانها باعث رنج و دردند و زندگی نکبتبار و ایمان اندکی دارند، آنها حضور
خداوند در زندگی خویش را تجربه نکردهاند و با ناامیدي تلاش میکنند، حق را بیازمایند و معناي واقعیت را در زندگی دریابند.
به بنیادگرایان مسیحی جز با اعتراف ایشان به اینکه آنها در شرارت و بدي بهسر « تولد دوباره آنها » و « غیر مؤمنان » اساس تبدیل
میبردند و توجه و عدم بازگشت آنها به زندگی سابقشان امکانپذیر نیست. تا زمانی که بنیادگرایان از همکاري و تعامل روحی با
کسانی که با ایشان هم عقیده هستند، ابا دارند، حفظ این توهمات کار آسانی است. عملًا نیز درك و فهم بدیهی بنیادگرایان از
تأثیرات ناراحت کننده عوامل خارجی، به مثابه قوه دافعهاي بوده است تا ارتباطات خویش با غیرمؤمنان را کاهش دهند و یا این
که در این موارد نیز انگیزه « موعظه یا شهادت دادن » ارتباطات را محدود به مواردي نمایند که خود ارائه میدهند (مثلًا در حالت
اصلی ارتباط، تأثیرگذاري بر فرد است تا به آیین ایشان درآید). دومین عاملی که اصلی مهم در میان بنیادگرایان به شمار میآید،
بر تعابیر مذهبی سنتی و فهم آنها دارد. اگر فرد از روش علمی (Modernity) « مدرنیسم » فهم دقیق آنها از تهدیدي است که
صفحه 32 از 62
نوین یا مدرنی در دیدگاهش نسبت به جهان استفاده کند که ایمان فرد نیز در این چارچوب قرار میگیرد بیشک این دیدگاه بر
امور و مسائل دیگر نیز تأثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، اگر از تفسیر تکاملی براي تبیین تاریخ زمین استفاده کنیم، این بدین
معنا است که درك سنتی نقش خداوند در این چرخه تغییر خواهد کرد. و اگر در تحقیق و مطالعه کتاب مقدس یا هر کتاب مقدس
دیگري از روشهاي نوین انتقادي و پژوهشی استفاده کنیم، این بدین معنا خواهد بود که مفاهیم سنتی ما تغییر خواهد کرد، همچنین
این کتب مقدس انجام دهیم، حتما این حقایق « حقایق » اگر براساس معیارهاي علوم باستانشناسی و زمینشناسی پژوهشهایی بر روي
زیر سؤال خواهند رفت. در این چارچوب بنیادگرایان اعتقاد دارند که ایشان بر راه حق و صوابند و راههاي نوین اندیشه و تفکر و
شناخت شیوههاي سنتی اندیشه و شناخت را تحریف نمودهاند. این فوران احساسات خشک و چالشبرانگیز بنیادگرایان در واقع
انعکاس اوضاع و احوال و شرایط دنیایی است که ما در آن به سر میبریم. جدایی جغرافیایی و فرهنگی براي هزاران سال به آیینهاي
اسلام، هندو، بودا و مسیحیت این امکان را داد که در محیطهاي جدا و به دور از یکدیگر رشد کنند، متحول شوند و گسترش یابند
موجود هر یک از این ادیان موظف « برخی اقلیتهاي » و با اینکه تأثیرگذاریها و ارتباطاتی در مرزهاي این ادیان وجود داشته و
بودند، راهی براي ادامه حیات خویش بیابند، با این حال اکثر مؤمنان به ادیان یاد شده ارتباط اندکی با ادیان دیگر داشتهاند. اما این
جهان اکنون به پایان و فرجام خود رسیده است. محیط یا شرایط فرهنگی جهانی زمینه مناسبی براي واکنش و رویکرد بنیادگرایان
بوده است. این محیط منبع بهانهگیري بنیادگرایان بوده است که با ستیزهجویی علیه جهانی شدن در بعد اقتصادي آغاز شد و تا انتقاد
مخالفت میکنند، در بُعد فرهنگی ادامه مییابد. دنیاي مهارتها و کارشناسیهاي مذهبی و « آمریکایی کردن ملل » از کسانی که با
فرهنگی تغییر کرده است و در این چارچوب این بنیادگرایان هستند که راه درست و صواب را میپیمایند. چگونه باید به این
واقعیات پاسخ گفت؟ مسئلهاي که در حال حاضر مسیحیان و مسلمانانی را که با بنیادگرایان رابطه دارند تهدید میکند، این است
که آنها میبایست ایمان شخصی و جمعی خویش را در جهانی که اکنون شاهد مذاهب و ادیان متعدد و بیشماري است،
فروگذارند. این یک نکته کاملاً مهم است که بنیادگرایان باید به آن توجه داشته باشند و آن اینکه ایمان مؤمنی که با ایشان به
بحث و گفتوگو مینشیند، ایمانی حقیقی و کامل است، بهویژه ایمان کسانی که به همان خدایی اعتقاد دارد که بنیادگرایان نیز به
آن معتقدند. و گرد هم آمدن شما در یک جا چیزي نیست جز تأیید تعبیرات مختلف ایمان افراد در این دنیاي جدید. بیشک این
کار آسانی نیست، چون بنیادگرایان به چنین میزگردها و بحث و گفتوگوهایی که شما دست به آن میزنید به دید چانهزنی و
نگاه میکنند. لازم است در اینجا به این نکته اشاره کنیم، تمام اینها چیزي جز سوء فهم حالت یا « حق و حقیقت » مناقشه بر سر
وضعیت نیست و عملاً تمسک جستن هر یک از شرکتکنندگان به ایمان خویش بیان شیوه نوینی از آزمایش ایمان است. وقتی
فردي با تمام فروتنی، وجود خود یا طایفه خود را نادیده میانگارد و فقط به جهان و دیگران توجه دارد، در واقع او فهم و برداشت
کاملی از این دنیا دارد که همه در وجود او (خداوند) خلاصه شده است. یکی از تناقضات عملکردي بنیادگرایان با دنیاي مدرن و
متکی بر تکنولوژي را رد میکنند. « علم » مهارت خاصی دارند، در حالی که « مدرن » جدید، این است که در استفاده از تکنولوژي
بسیاري از بنیادگرایان به دلیل منافعی که در استفاده از تکنولوژي نهفته است، بهکارگیري آن را مشروع میدانند، در همان زمان،
علم چارچوب فکري خاصی براي فهم و درك این جهان ارائه میدهد و این چیزي است که به عنوان ستیزهجویی با مفهوم سنتی
نظام الهی مطرح میشود. اما بسیاري از مسیحیان فرقههاي دیگر در رودررویی با این ستیزهجوییهاي مقدر شده تردید دارند و بهتر
آن میبینند که از کنار آن بگذرند و به زندگی خویش ادامه دهند. اما بنیادگرایان این چنین گذشتن سطحی را به مثابه نداشتن
جواب کافی و مشروع تعبیر میکنند. حال چگونه از این بنبست خارج شویم؟ براي مدتها امکان فهم مذاهب سنتی با شیوههاي
نوین، بر اطلاعات علمی و تمرینهاي عقلی بسیار مشکل تکیه میکرد. اکنون وظیفه دیگران (غیر از بنیادگرایان) این است که در
زندگی خصوصی و فعالیتهاي گروهی خویش نشان دهند، تجارب مذهبی و تبیین آنها به شیوههاي علمی، مملو از شور زندگی و
صفحه 33 از 62
امید و صلاح و حقیقت است. در آخر اینکه تمام مسیحیان و مسلمانان و دیگر مؤمنان میبایست، از محیط و اوضاع و احوال
جهانی را که در آن بهسر میبریم، درکی درست داشته باشند. اکنون دیگر این امکان وجود ندارد که مؤمنان عنوان کنند، جهان به
دو بخش تقسیم شده است؛ در یک طرف آنها و در طرف دیگر انسانهاي دیگر قرار دارند. از این پس نمیتوان تعدد و کثرت
ادیان را در کشور یا جامعه و حتی خانوادهاي که در آن بهسر میبریم، نادیده بگیریم و یا آن را نکوهش کنیم. جهان در حال
حاضر نیاز به مفردات و چارچوبی فکري دارد تا موارد مشترك موجود میان این شکافهاي مذهبی تاریخی را بیرون بکشد. این
بدین معناست که جوامع مذهبی میبایست، بُرد اندیشه و کلام خویش را وسعت دهد و نگاه خویش را از اینکه دیگران اهداف و
فرصتهایی هستند که میتوان آنها را به آیین خویش درآورد، تغییر دهد. این میبایست عملًا در زندگی افراد به وقوع بپیوندد؛ چرا
که برخی از ما دوستیهاي عمیقی با کسانی داریم که با ماهم آیین نیستند، اما این دوستیهاي عمیق تفاوتهاي مذهبی را زیر پا گذاشته
است. بنابراین میبایست این نوع روابط میان افراد را در سطح گستردهتر به مورد اجرا درآورد. در اینجا لازم شده است که گروهها
و جماعتهاي مؤمنین مانند کسانی که در این سالن حضور دارند از هر هدفی که خواهان جذب افرادي از طوایف تاریخی و
مذهبی دیگر به وسیله فریب و نیرنگ و یا استثمار به آیین و کیش خویش هستند، صرفنظر نمایند. لازم است در رسالت همکاري
و گفتوگوهاي مثبت با شور وشوق و فروتنی شرکت کرد تا این همکاریها و گفتوگوها زمینه اجراي شخصی و فردي پیدا کند و
افراد با به مورد اجرا گذاشتن آن سایر افراد طوایف و فرقههاي مذهبی خویش را تشویق کنند که به این شیوه روي آورند. سخن
آخر بهسان اکثر مکاتب بنیادگرایی عصر حاضر بنیادگرایی آمریکا در واقع واکنشی بود به ظهور فرهنگ علمی در قرن نوزدهم و
مقابله با تهدیدي بود که این فرهنگ بر آداب و رسوم و سنن مذهبی به ویژه فهم سنتی کتاب مقدس داشت. طی سالها آموزههاي
این مکتب اصلاح و تعدیل شد، اما ادعاي اصلی آن در ارائه تفسیر دقیق و موبهمو از کتاب مقدس همچنان به قوت خویش باقی
ماند. این خط مشی خشک حزبی که از یک سو بیانگر برگزیده شدن ایشان از سوي خداوند و از سوي دیگر بیان کننده وظیفهاي
است که خداوند براي سوق دادن جهان به سوي مسیحیت بر دوش آنها نهاده، تأثیر بسیاري بر دولت کنونی بوش گذاشته است. با
اینکه بنیادگرایی آمریکایی از زبان اکثر آمریکاییها سخن نمیگوید، اما تأثیر بسیاري بر سیاستگذاریهاي آمریکا گذاشته است، به
عبارت دیگر این مکتب با توجه به موجودیتش در آینده نزدیک به طور کلی میتواند در تمام جهان و به طور خاص در خاورمیانه
تأثیرگذار باشد، حال آیا ما که خواهان زدن پلهایی میان ادیان و طوایف مختلف هستیم، آنقدر همت و توانایی داریم که بالفعل به
Dr. Don Luidens, Hope University, Holland, Mitchigan, USA. این ستیزهجوییها پاسخ دهیم؟ پینوشتها : * 1
.عملکرد ارتش آمریکا در تهاجم به کشور عراق بهویژه در شهرهاي مقدس نجف اشرف و کربلا خلاف این ادعا را ثابت
میکند.(م.) 2 .البته اسلام از نوع آمریکایی.(م.)
بازتاب